English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
Other Matches
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
vertical circle دایره قائم
prime vertical circle دایره قائم اصلی
upload نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
ecom Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
charting شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charts شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
chart شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charted شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
background radiation تشعشعات هستهای محیطی تشعشعات محیطی
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
afro نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
approval نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
acid house party نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
drawing tools مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
epicycloid منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
quadrant ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
film badge علامت تشعشعات اتمی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
hypercard نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
roentgen واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
tempests تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
tempest تحقیقات مربوط به تشعشعات بی خطر اتمی
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
decay curves منحنی نمایش کاهش تشعشعات اتمی در زمان معین
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
epicycle دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
circular scanning مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
pendant سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
lasers اشعه لاسر انرژی لیزری سیستم تقویب نور بوسیله تشعشعات تحریک شده
laser اشعه لاسر انرژی لیزری سیستم تقویب نور بوسیله تشعشعات تحریک شده
ferret هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
communication line خط مخابراتی
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
telenet شبکه مخابراتی
communication security تامین مخابراتی
communication satellite ماهواره مخابراتی
communication network شبکه مخابراتی
copying نگهبان مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
copied نگهبان مخابراتی
communication deception فریب مخابراتی
signal security تامین مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
communications channel کانال مخابراتی
communication signal سیگنال مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
signal services خدمات مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
signal communications ارتباطات مخابراتی
signal flag پرچم مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
communications protocol پروتکل مخابراتی
additive پیوند کد مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
communications system سیستم مخابراتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
copy نگهبان مخابراتی
quadrant ربع دایره ربع محیط دایره
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
communications software نرم افزار مخابراتی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
signal علایم مخابراتی مخابرات
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
signalled علایم مخابراتی مخابرات
selsyn سیستم سینکرونیزه مخابراتی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
ace high سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
communication security برقراری تامین مخابراتی
volumes قدرت دستگاه مخابراتی
volume قدرت دستگاه مخابراتی
signaled علایم مخابراتی مخابرات
way station ایستگاه رله مخابراتی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
couriers ماهواره مخابراتی رله کننده
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
phase jitter اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
courier ماهواره مخابراتی رله کننده
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
directed net شبکه توجیه شده مخابراتی
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
unattended بی مراقبت
tendance مراقبت
vigilance مراقبت
watchful مراقبت
counter surveillance ضد مراقبت
care مراقبت
eyesight مراقبت
ovservation مراقبت
surveillance مراقبت
cared مراقبت
watchfulness مراقبت
cares مراقبت
espial مراقبت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
Soumak بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
simplex circuit مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
see to it مراقبت کردن
to llok مراقبت کردن
listening watch مراقبت به گوش
day care مراقبت در روز
control towers برج مراقبت
care of supplies مراقبت اماد
combat surveillance مراقبت رزمی
sea surveillance مراقبت دریایی
to see to it مراقبت کردن
to see after مراقبت کردن
insures مراقبت کردن در
helical scanning مراقبت مارپیچی
air search مراقبت هوایی
area monitoring مراقبت منطقهای
insuring مراقبت کردن در
Medicare مراقبت پزشکی
residential care مراقبت پناهگاهی
watch tower برج مراقبت
animadversion مراقبت مشاهده
acoustical surveillance مراقبت صوتی
due care مراقبت کافی
ground surveillance مراقبت زمینی
air surveillance مراقبت هوایی
watching مراقبت کردن
watches مراقبت کردن
watched مراقبت کردن
ensure مراقبت کردن در
watch مراقبت کردن
watchtower برج مراقبت
ensured مراقبت کردن در
ensures مراقبت کردن در
ensuring مراقبت کردن در
watchtowers برج مراقبت
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
single line مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
cares محافظت کردن مراقبت
search مراقبت کردن از زمین
radar beacon برج مراقبت رادار
surveillance دیدبانی و مراقبت از منطقه
airborne beacon برج مراقبت هوابرد
searchingly مراقبت کردن از زمین
to ensure something مراقبت کردن در [چیزی]
cared محافظت کردن مراقبت
surveillant مراقبت کننده دیدبان
radar scan مراقبت بوسیله رادار
sector of search منطقه مراقبت رادار
care محافظت کردن مراقبت
stake-out محل تحت مراقبت
stake-outs محل تحت مراقبت
attendances ملازمت مراقبت رسیدگی
attendance ملازمت مراقبت رسیدگی
vigilance مراقبت به گوش بودن
care and handling مراقبت و دستکاری وسایل
overwatch مراقبت از حرکت بااتش
harbor control tower برج مراقبت بندر
maintain به خوبی مراقبت شده
maintained به خوبی مراقبت شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com