English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
dramaturge نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
Other Matches
the drama تصنیف داستانهای نمایشی
penster نویسنده بویژه نویسنده مزدور
storybook وابسته به داستانهای این نوع کتابها
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
expository نمایشی
flashier نمایشی
flashiest نمایشی
flashy نمایشی
scenic نمایشی
dramatically نمایشی
exhibitive نمایشی
showdown نمایشی
epideictic نمایشی
dramatic نمایشی
showdowns نمایشی
performing arts هنرهای نمایشی
ideogramic نمایشی تجسمی
hot dogging عملیات نمایشی
false arch قوس نمایشی
stagy نمایشی صحنهای
expositive نمایشی نمایشگاهی
ideogrammic نمایشی تجسمی
figure skating یخ بازی نمایشی
demonstration effect اثر نمایشی
representative arts فنون نمایشی
demo نمونه نمایشی
display architecture معماری نمایشی
amphibious demonstration عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious demonstration عملیات اب خاکی نمایشی
traverses حرکت نمایشی اسب
traversing حرکت نمایشی اسب
traverse حرکت نمایشی اسب
display menu فهرست انتخاب نمایشی
performing وابسته به هنرهای نمایشی
academic assault شمشیر بازی نمایشی
demonstrability نمایشی نمایش دادنی
mock up نمونه نمایشی کالا
traversed حرکت نمایشی اسب
showboat نمایشی بازی کردن
composer نویسنده
authoress نویسنده زن
craftsmen نویسنده
the present writer نویسنده
craftsman نویسنده
penman نویسنده
scribbler نویسنده بد
author نویسنده
wordsmith نویسنده
authors نویسنده ها
composers نویسنده
quill driver نویسنده
scrivener نویسنده
writers نویسنده ها
penwoman زن نویسنده
writers نویسنده
writer نویسنده
problem plav نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
international demonstration effect اثر نمایشی بین المللی
exhibition game بازی نمایشی به نفع خیریه
to put over a play موافق بدادن نمایشی شدن
hacked نویسنده مزدور
author نویسنده موسس
report writer نویسنده گزارش
hack نویسنده مزدور
technical writer نویسنده فنی
devils نویسنده مزدور
devil نویسنده مزدور
garreteer نویسنده بی نوا
fantast نویسنده خیالپرست
hacks نویسنده مزدور
neoteric نویسنده تازه
drafter نویسنده پیام
indiental music ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
monopolylogue نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
librettist نویسنده اشعار اپرا
auctorial منسوب به نویسنده یا مولف
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
matthew نویسنده انجیل متی
mannerisms سبک بخصوص نویسنده
reporter جمله ساز نویسنده ناصادق
authorial موبوط به مصنف یا نویسنده
bel esprit سخنران یا نویسنده باذوق
librettists نویسنده اشعار اپرا
pen-names نام مستعار نویسنده
encyclopaedist نویسنده دایره المعارف
pen-name نام مستعار نویسنده
pen name نام مستعار نویسنده
mannerism سبک بخصوص نویسنده
nomographer نویسنده کتاب درباره
hagiologist نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
idem همان نویسنده در همانجا
to make good as a writer نویسنده موفقی شدن
varieties نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
variety نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
magazin نویسنده مقاله برای مجله
screenwriters نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
comedist نویسنده نمایشهای خنده دار
city editor نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
memorialist نویسنده یاد بود یا لوحه
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
posthumous منتشر شده پس از مرگ نویسنده
hagiographer نویسنده شرح حال مقدسین
wanted clerks دبیر یا نویسنده لازم است
He fabcies himself as a writer (author). به خیال خودش نویسنده است
phraseologist جمله ساز نویسنده ناصادق
colours صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
tragedian نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
tragi comedy نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
headings تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
free lance مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
think piece مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
heading تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
interactive سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
colour صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
mosaic حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
It was an enjoyable performance, if less than ideal. این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
colours صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
ethic روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
publicists نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
symbolist نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
jude یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
liter any executor کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
publicist نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
dramatic monologue نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
holotype نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
copyrights که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
trick ski اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
multiviewports صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
flat صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
presentation graphics گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
monitored صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
copyrights اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
copyright اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
'The Catcher in the Rye' [by Salinger / work title] ! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت ! [نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
copyright اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
bakuninism اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
analogues صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
quasi شبیه
simile شبیه
papilionaceous شبیه
similes شبیه
anthoid شبیه به گل
analogous شبیه
pygidial شبیه دم
similar <adj.> شبیه
alike <adj.> شبیه
related <adj.> شبیه
akin <adj.> شبیه
similar to that شبیه به ان
similiar شبیه
simulant شبیه
like <adj.> شبیه
personator شبیه
near شبیه
medal شبیه
imitations شبیه
luteous شبیه گل
nearer شبیه
nearest شبیه
makes شبیه
nearing شبیه
imitation شبیه
medals شبیه
similar شبیه
make شبیه
nears شبیه
more like;most like شبیه تر
feathery شبیه به پر
womanlike شبیه زن
near- شبیه
neared شبیه
wifelike شبیه زن
fiddleback شبیه کمانچه
for all the world like کاملا` شبیه
molluscoid شبیه نرم تن
lilied شبیه سوسن
goosy شبیه غاز
limacine شبیه نرم تن
plexiform شبکهای شبیه رگ
fiddleback شبیه ویولون
lupine شبیه گرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com