English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
civilrequirements نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور
Other Matches
to find oneself نیازمندیهای خودرافراهم کردن
material requirements planning برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
the press of modern life فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
can you supply our wants? ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
refs Personal For Request نوشتهای که نیازمندیهای یک فرد را شرح میدهد
ref Personal For Request نوشتهای که نیازمندیهای یک فرد را شرح میدهد
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
slice ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
commercial air movement پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
civil غیرنظامی
civil disturbances اغتشاشات غیرنظامی
plains لباس غیرنظامی
plainer لباس غیرنظامی
plain لباس غیرنظامی
demilitarization غیرنظامی شدن
civilian employees کارمندان غیرنظامی
civil advisor مستشار غیرنظامی
demilitarized zone منطقه غیرنظامی
plainest لباس غیرنظامی
civilian enterprise موسسه غیرنظامی
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
civil twilight شفق و فلق غیرنظامی
civilian occupational specialty کدهای تخصصی غیرنظامی
civil advisor مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
class n allotment کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
commercial water movement حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
demilitarizing از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarised از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
plain clothes man کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
affiliated unit یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
affiliated unit یکان زیر امر ادارات غیرنظامی
demilitarises از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
guerrillas جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerillas جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
unmilitary بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
guerrilla جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
quicktrans سیستم حمل و نقل هوایی سریع با استفاده ازهواپیماهای غیرنظامی
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
nsfnet یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
soils کشور
soiling کشور
territories کشور
land n کشور
territory کشور
fatherland کشور
fatherlands کشور
common wealth کشور
soil کشور
stated کشور
realms کشور
country کشور
nation کشور
countries کشور
nations کشور
realm کشور
stating کشور
state- کشور
state کشور
states کشور
Namibia کشور نامیبی
Egypt کشور مصر
Paraguay کشور پاراگوئه
Peru کشور پرو
Philippines کشور فیلیپین
friendly state کشور دوست
Portugal کشور پرتغال
friendly state کشور خودی
respublica کشور جمهوری
Angola کشور انگولا
Mozambique کشور موزامبیک
Myanmar کشور میانمار
forwarding country کشور فرستنده
Namibia کشور نامیبیا
fisc خزانه کشور
Argentina کشور آرژانتین
Nepal کشور نپال
New Zealand کشور زلاندنو
Nicaragua کشور نیکاراگوا
Niger کشور نیجر
Nigeria کشور نیجریه
Oman کشور عمان
Pakistan کشور پاکستان
Cameroon کشور کامرون
Qatar کشور قطر
Rwanda کشور رواندا
sending state کشور فرستنده
traitor to the countruy خائن کشور
southland کشور نیمروز
Spain کشور اسپانیا
Sudan کشور سودان
traitor to one's country خائن به کشور
Sierra Leone کشور سیرالئون
theocrat خداوند کشور
the youth of the country جوانان کشور
the superme court دیوانعالی کشور
Sri Lanka کشور سریلانکا
secretary of state for home affairs وزیر کشور
department of the enterior وزارت کشور
Czechoslovakia کشور چکوسلواکی
Senegal کشور سنگال
Fiji کشور فیجی
country of origin کشور مبداء
Andorra کشور آندورا
Singapore کشور سنگاپور
Somalia کشور سومالی
Albania کشور آلبانی
sea power کشور دریایی
the play of europe کشور سویس
Gabon کشور گابن
Honduras کشور هندوراس
kingdom کشور قلمروپادشاهی
Hungary کشور مجارستان
Indonesia کشور اندونزی
Jamaica کشور جامائیکا
ottoman کشور عثمانی
Costa Rica کشور کاستاریکا
Kenya کشور کنیا
Kiribati کشور کیریباتی
Kuwait کشور کویت
independency کشور مستقل
Laos کشور لائوس
Korea کشور کره
Guyana کشور گیانا
Cuba کشور کوبا
Finland کشور فنلاند
midland داخله کشور
Morocco کشور مغرب
Ghana کشور غنا
Eire کشور ایرلند
Ghana کشور گانا
Great Britain کشور انگلیس
Liberia کشور لیبریا
Ecuador کشور اکوادر
Guatemala کشور گواتمالا
Djibouti کشور جی بوتی
land of the rising sun کشور ژاپن
Lesotho کشور لسوتو
oversea خارج از کشور
host country کشور میزبان
Luxembourg کشور لوکزامبورگ
Malawi کشور مالاوی
home country کشور اصلی
Holland کشور هلند
respublica جمهوری کشور
Malaysia کشور مالزی
Maldives کشور مالدیو
high court of دیوانعالی کشور
Greece کشور یونان
great power کشور با قدرت
Mali کشور مالی
Bahamas کشور باهاما
Bahrain کشور بحرین
Colombia کشور کلمبیا
cloud-cuckoo-land کشور پریون
Cambodia کشور کامبوج
per pais بوسیله کشور
Burma کشور برمه
Botswana کشور بوتسوانا
Bhutan کشور بوتان
Belize کشور بلیز
Bangladesh کشور بنگلادش
Libya کشور لیبی
host nation کشور میزبان
Mexico کشور مکزیک
neighbouring country [British E] کشور همسایه
neighboring state [American E] کشور همسایه
bordering country کشور همسایه
traitors خائن به کشور
traitor خائن به کشور
treason خیانت به کشور
nationwide در سرتاسر کشور
expulsions اخراج از کشور
expulsion اخراج از کشور
fairyland کشور پریان
interior ministry وزارت کشور
mother country کشور اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com