Dictiornary-Farsi | هراس ترسیدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 67 (5 milliseconds)

English	Persian
fear	هراس ترسیدن
feared	هراس ترسیدن
fearing	هراس ترسیدن
fears	هراس ترسیدن


Other Matches

make one's hair stand on end <idiom>	ترسیدن
to lose courage	ترسیدن
to be afraid	ترسیدن
dread	ترسیدن
get the wind up	ترسیدن
dreading	ترسیدن
dreads	ترسیدن
scaring	گریزاندن ترسیدن
abhors	ترساندن ترسیدن
abhorring	ترساندن ترسیدن
abhorred	ترساندن ترسیدن
scares	گریزاندن ترسیدن
scared	گریزاندن ترسیدن
scare	گریزاندن ترسیدن
quails	ترسیدن مردن
quail	ترسیدن مردن
to play the woman	گریه کردن ترسیدن
to be afraid of one's own shadow .	از سایه خود هم ترسیدن .
bash	شرمنده شدن ترسیدن
bashes	شرمنده شدن ترسیدن
bashed	شرمنده شدن ترسیدن
get cold feet <idiom>	درآخرین لحظات ترسیدن
bashing	شرمنده شدن ترسیدن
To stand (go)in awe of someone.	از کسی حساب بردن ( ترسیدن )
undeterred <adj.>	بی هراس
feeze	هراس
alarmed	هراس
phobia	هراس
phobias	هراس
funk	هراس
alarm	هراس
alarms	هراس
alarmingly	هراس
frights	هراس وحشت
shocks	هراس ناگهانی
shocked	هراس ناگهانی
shock	هراس ناگهانی
scare	هراس کردن
fright	هراس وحشت
dreaded <adj.>	پر از احساس هراس
Don't panic!	هراس نکن!
scares	هراس کردن
scaring	هراس کردن
apprehension	هراس دستگیری
apprehensions	هراس دستگیری
scared	هراس کردن
phobic reactions	واکنشهای هراس
alarum	اشوب هراس
alarmism	هراس افرینی
cuse of a	مایه هراس
basophobia	هراس از ایستادن
erythrophobia	هراس از سرخ شدن
basophobia	هراس ازراه رفتن
xenoglossophobia	هراس از زبانهای بیگانه
claustrophobia	هراس از مکانهای بسته
agoraphobia	هراس از مکانهای باز
panic	هراس وحشت زده کردن
aichmophobia	هراس از اشیای نوک تیز
panicked	هراس وحشت زده کردن
panicking	هراس وحشت زده کردن
amaxophobia	هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
apprehensiveness	هراس وسوسه- زود فهمی سرعت انتقال
to keep somebody in suspense <idiom>	کسی را در حالت هراس گذاشتن [چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]

fear