English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
standard costs هزینههای استاندارد
Other Matches
tangible costs هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
extending گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extend گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
aggregate expenditures هزینههای کل
overhead costs هزینههای حاشیهای
standard costs هزینههای نرمال
building costs هزینههای ساختمان
overhead costs هزینههای اضافی
overhead costs هزینههای بالاسری
operational costs هزینههای عملیاتی
on costs هزینههای غیرمستقیم
capital charges هزینههای سرمایه
overhead costs هزینههای عمومی
real costs هزینههای واقعی
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
capital expenditures هزینههای سرمایهای
comparative costs هزینههای نسبی
pilot charges هزینههای راهنما
prime costs هزینههای اولیه
selling costs هزینههای فروش
spillover costs هزینههای خارجی
personal outlays هزینههای شخصی
capital expenditure هزینههای سرمایهای
capital outlays هزینههای تاسیساتی
competition cost هزینههای رقابتی
implicit costs هزینههای نامرئی
implicit costs هزینههای ضمنی
storage costs هزینههای انبارداری
sunk cost هزینههای اضافی
supplementary costs هزینههای مکمل
anchor dues هزینههای لنگر
transaction costs هزینههای معاملاتی
government expenditures هزینههای دولت
deferred charges هزینههای انتقالی
fixed costs هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای ثابت
financial expenses هزینههای مالی
dock dues هزینههای لنگرگاه
design costs هزینههای طراحی
incidental expenses هزینههای واقعی
increasing cost هزینههای فزاینده
consumption expenditures هزینههای مصرفی
national expenditures هزینههای ملی
material costs هزینههای مواد
freight charges هزینههای حمل
joint costs هزینههای مشترک
supplementary costs هزینههای اضافی
overheads هزینههای بالاسری
increasing cost هزینههای صعودی
bank charges هزینههای بانکی
bank charge هزینههای بانکی
overheads هزینههای عمومی
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
cost category هزینههای انجام شده
loading participation in profits هزینههای مشارکت در سود
handling charges هزینههای جابجایی کالا
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
selling costs هزینههای فروش کالا
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
avoidable costs هزینههای قابل اجتناب
recurring costs هزینههای تکرار شونده
surcharges درصد هزینههای اضافی
surcharge درصد هزینههای اضافی
unforeseen expenses هزینههای پیش بینی نشده
cost analysis تجزیه تحلیل هزینههای کار
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
contango هزینههای دیرکرد خرید سهم
analysis یات هزینههای محصول جدید
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
secondary costs هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
life cycle costs هزینههای دوره عمر یک محصول
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
correlation جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
demurrage هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
standard استاندارد
high and dry <idiom> استاندارد
canonical استاندارد
modulus استاندارد
standards استاندارد
standardized استاندارد شده
standardised استاندارد نمودن
standardising استاندارد نمودن
standardize استاندارد نمودن
standardizing استاندارد نمودن
standardises استاندارد نمودن
basic standard cost قیمت استاندارد
standardizes استاندارد نمودن
standard specification دستورات استاندارد
standards of living استاندارد زندگی
standard of living استاندارد زندگی
standard استاندارد همگون
basic standard استاندارد اولیه
standards استاندارد همگون
boilerplate متن استاندارد
substandard زیر استاندارد
standard ohm اهم استاندارد
standard measure اندازه استاندارد
standard interface رابط استاندارد
standard interface واسطه استاندارد
standard function تابع استاندارد
standard error خطای استاندارد
atmosphere اتمسفر استاندارد جو
atmospheres اتمسفر استاندارد جو
standard pascal پاسکال استاندارد
standard pitch گام استاندارد
traditional chess شطرنج استاندارد
table lamp لامپ استاندارد
standardization استاندارد سازی
standard specification مقررات استاندارد
standard solution محلول استاندارد
standard section پروفیل استاندارد
standard rate نرخ استاندارد
standard price قیمت استاندارد
standard condition شرایط استاندارد
standard cell پیل استاندارد
standard candle شمع استاندارد
normal temperature and pressure شرایط استاندارد
standard temperature and pressure شرایط استاندارد
standard class درجه استاندارد
magnetic standard اهنربای استاندارد
frequency standard استاندارد فرکانس
primary standard استاندارد اولیه
resistance standard مقاومت استاندارد
standard resistor مقاومت استاندارد
secondary standard استاندارد ثانویه
dialects ی در زبان استاندارد
dialect ی در زبان استاندارد
nonstandard غیر استاندارد
standard bar میله استاندارد
standard atmosphere اتمسفر استاندارد
silver standard استاندارد نقره
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
data encyption standard استاندارد حفافت داده
NDIS واسط دستور استاندارد
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
cut the mustard <idiom> به حد استاندارد لازم رسیدن
up to par/scratch/snuff/the mark <idiom> متناسب با استاندارد طبیعی
ieee واسط استاندارد IEEE
standard product cost ارزش تولید استاندارد
standard penetration ازمایش نفوذی استاندارد
standard conversion factor ضریب تبدیل استاندارد
calibration مین یک بررسی استاندارد
standard electrode potential پتانسیل استاندارد الکترود
standard electrode potential پتانسیل الکترود استاندارد
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
clark پیل استاندارد کلارک
standard oil company استاندارد اویل کمپانی
standard oil company شرکت نفت استاندارد
standard oxidation potential پتانسیل اکسایش استاندارد
pop up menu منوی غیر استاندارد
ansi کدهای استاندارد ANSI
mnemonic استاندارد اختصار کلمه
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
current standard cost هزینه استاندارد و مورد قبول
RJ connector استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
feed back اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
standard free energy of formation انرژی ازاد تشکیل استاندارد
dif استاندارد مخصوص فایلهای داده
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
nibble نصف طول بایت استاندارد
nibbling نصف طول بایت استاندارد
nibbled نصف طول بایت استاندارد
nibbles نصف طول بایت استاندارد
calibrating standard تنظیم شده به صورت استاندارد
standards عیار قانونی استاندارد مقرر
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
ieee استاندارد مون Token Bus
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com