English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
standard همگون یکنواخت یکجور
standards همگون یکنواخت یکجور
Other Matches
maud یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
newmarket یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
standardises همگون کردن
standardizes همگون کردن
standards استاندارد همگون
standard استاندارد همگون
standardize همگون کردن
standardised همگون کردن
standardising همگون کردن
standardizing همگون کردن
assimilation همگون سازی
uniforms یکنواخت یکنواخت کردن
uniform یکنواخت یکنواخت کردن
uniforms یکنواخت
same یکنواخت
steadied یکنواخت
monotone یکنواخت
uniform یکنواخت
steadies یکنواخت
monotonic یکنواخت
steadiest یکنواخت
smoothly یکنواخت
steady یکنواخت
steadying یکنواخت
monotonous یکنواخت
program line فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
solid-shade dyeing رنگرزی یکنواخت
standardizes یکنواخت کردن
harmonises یکنواخت کردن
flat rate نرخ یکنواخت
monotonously بطور یکنواخت
harmonised یکنواخت کردن
level tone اهنگ یکنواخت
uniform flow جریان یکنواخت
standardize یکنواخت کردن
standardising یکنواخت کردن
standardised یکنواخت کردن
sing-song صدایمصنوعی و یکنواخت
standardizing یکنواخت کردن
harmonizes یکنواخت کردن
level out یکنواخت کردن
uniform distribution توزیع یکنواخت
uniform field میدان یکنواخت
standardises یکنواخت کردن
droned سخن یکنواخت
droning سخن یکنواخت
drone سخن یکنواخت
standardization یکنواخت سازی
standardization یکنواخت کردن
sing-song شعر یکنواخت
sing-songs صدایمصنوعی و یکنواخت
sing-songs شعر یکنواخت
continuous current جریان یکنواخت
drones سخن یکنواخت
uniform sand ماسه یکنواخت
uniformly بطور یکنواخت
harmonising یکنواخت کردن
harmonize یکنواخت کردن
invariable یکنواخت نامتغیر
harmonized یکنواخت کردن
harmonizing یکنواخت کردن
level colour رنگ یکدست یا یکنواخت
drabber یکنواخت وخسته کننده
continuous duty کار مداوم یکنواخت
power line filter یکنواخت کننده برق
drab یکنواخت وخسته کننده
flat یکنواخت پایین دست
drabbest یکنواخت وخسته کننده
uniform aggregate مصالح ریزدانه یکنواخت
equilibrium یکنواخت شدن رنگینه ها
steadily بطور پیوسته و یکنواخت
uniformly distribution load بار گسترده یکنواخت
uniformly distributed load بار گسترده یکنواخت
trim یکنواخت کردن با قیچی
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
flattest یکنواخت پایین دست
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
singsong بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن
man power leveling یکنواخت کردن نیروی انسانی
uninterrupted duty کار مداوم غیر یکنواخت
sing-song دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
drone وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droned وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droning وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
sing-songs دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
drones وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
to get into a rut یکنواخت تکراری و خسته کننده شدن [کاری]
despotic network شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
asynchronous اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
corona discharge تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
pave [صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
capacitor intel filter شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
pandean pipe یکجور نی
pan pipe یکجور نی
alike یکجور
homogeneous یکجور
lambs wool یکجور نوشابه
lotus یکجور نیلوفرابی
lampereel یکجور ماهی
costrel یکجور قمقمه
pair royal سه سر سه طاس یکجور
pair royal سه برگ یکجور
lotuses یکجور نیلوفرابی
lewis gun یکجور مسلسل
osborne یکجور بیسکویت
double pair royal چهارطاس یکجور
griffon یکجور لاشخور
moloch یکجور سوسماراسترالیایی
gleek سه برگ یکجور
nonsuch یکجور یونجه
onion couch یکجور جو وحشی
onion grass یکجور جو وحشی
mignonette یکجور گل میخک
lotos یکجور نیلوفرابی
elephant'sgrass یکجور لویی
cold cream یکجور مرهم
sheer legs یکجور جرثقیل
sheers یکجور جرثقیل
snow flake یکجور گل حسرت
custard pie یکجور شیرینی
trebuchet یکجور ترازو
cracker یکجور شیرینی
trebucket یکجور ترازو
crackers یکجور شیرینی
Jaffa یکجور پرتغال
petard یکجور ترقه
aigret یکجور ماهیخوار
dutchmans یکجور گل ساعت
pandore یکجور سه تار
polyanthus یکجور نرگس
rubicelle یکجور یاقوت
pippin یکجور سیب
stratus لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
under weft پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
raster graphics روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
trammel یکجور دام یا تور
pollack or lock یکجور ماهی روغن
mayweed یکجور بابونه بدبو
marcelwave یکجور فر یا موج که بمومیدهند
paris blue یکجور نیل فرنگی
pavan یکجور رقص سنگین
maiolica یکجور کاشی صورتی
majolica یکجور کاشی صورتی
pipistrel یکجور شبکور کوچک
meerscham یکجور گل نرم چپق
sardonyx یکجور عقیق یمانی
mine thrower یکجور توپ سنگری
orfe یکجور ماهی طلایی
orang utan یکجور بوزینه درازدست
onion skin یکجور کاغذ نازک
sea asparagus یکجور خرچنگ دریایی
sand fly یکجور پشه ریز
omber or ber یکجور بازی گنجفه
pullicate یکجور دستمال رنگی
dressing-up یکجور بازیکهدر آنبچههالباسغیرعادیبهتنمیکنند
mountain cork یکجور پنبه کوهی
sparable یکجور سنگ اهکی
weever یکجور ماهی خاردار
staniel یکجور باز کوچک
missel یکجور باسترک در اروپا
lansquenet یکجور بازی گنجفه
deer tiger یکجور یوز امریکایی
busbies یکجور کلاه پوستی
busby یکجور کلاه پوستی
fandango یکجور رقص اسپانیولی
fandangos یکجور رقص اسپانیولی
custard یکجور شیرینی یا فرنی
brandling یکجور کرم خاکی
magenta یکجور رنگ قرمز
catamount یکجور گربه دشتی
catamountain یکجور گربه دشتی
catbird یکجور باسترک امریکایی
chrysoprase یکجور یاقوت زرد
muggins یکجور بازی دومینو
buns یکجور کلوچه یاکماج
double pair royal چهار برگ یکجور
gram یکجور باقلا گرم
grammes یکجور باقلا گرم
kirschwasser یکجور عرق البالو
bun یکجور کلوچه یاکماج
grams یکجور باقلا گرم
killdee یکجور مرغ باران
paroquet یکجور طوطی کوچک دم دراز
windfanner چرخ یکجور باز کوچک
covert coat یکجور رولباسی کوتاه سبک
prickly pear یکجور انجیر هندی خاردار
ophicleide یکجور ساز بادی برنجین
forfars یکجور پارچه کتانی ضخیمforelady
olla یکجور اش سبزی دار دراسپانی
no two leaves are identical هیچ دوبرگی یکجور نیست
rounders یکجور بازی گوی وچوگان
vandyke یکجور چاپ تیره رنگ
bice یکجور رنگ ابی یاسبز
torna do یکجور گردباد که در باختر.....میوزد
matchet یکجور کارد بزرگ درامریکا
stone break یکجور گیاه که در سنگ میروید
prickly pears یکجور انجیر هندی خاردار
crickets زنجره یکجور گوی بازی
rat's tail یکجور سوهان کوچک گرد
racoon or raccoon یکجور پستاندار گوشتخوار درامریکا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com