Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (37 milliseconds)
English
Persian
contribute
هم بخشی کردن
contributed
هم بخشی کردن
contributes
هم بخشی کردن
contributing
هم بخشی کردن
Search result with all words
clear
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearer
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearest
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clears
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
attention
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
attentions
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
rehabilitation
تجدید قوا کردن توان بخشی
garbage
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
highlight
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlighted
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlights
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
titillate
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillated
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillates
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillating
بطور لذت بخشی تحریک کردن
selective
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
search
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searchingly
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
download
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
Other Matches
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
sectoral
بخشی
hexaploid
شش بخشی
divisor
بخشی
triplet
سه بخشی
parochial
بخشی
as part of
بخشی از
bisection
دو بخشی
regional
<adj.>
بخشی
local
<adj.>
بخشی
tripartite
سه بخشی
dichotomous
دو بخشی
fractions
بخشی از
sextet
شش بخشی
fraction
بخشی از
portions
بخشی
triarchy
سه بخشی
trichotomous
سه بخشی
Centigrade
صد بخشی
sectorial
بخشی
sextets
شش بخشی
partial
بخشی
ninefold
نه بخشی
portion
بخشی
rehabilitation
توان بخشی
pleasurableness
فرح بخشی
refreshment
نیرو بخشی
pleasurability
لذت بخشی
stanza
بخشی از بازی
animations
جان بخشی
stanzas
بخشی از بازی
haxamerous
شش بخشی شش قسمتی
animation
جان بخشی
satisfactoriness
رضایت بخشی
slices
بخشی از چیزی
stanine score
نمره نه بخشی
slice
بخشی از چیزی
stanine scale
مقیاس نه بخشی
refreshments
نیرو بخشی
stens
مقیاس ده بخشی
part way
بخشی از راه
two sector model
الگوی دو بخشی
two sector economy
اقتصاد دو بخشی
genbraliztion
کلیت بخشی
vivification
حیات بخشی
sectoral integation
یکپارچگی بخشی
dezincification
فرسودگی بخشی
healthfulness
صحت بخشی
personification
شخصیت بخشی
vitalization
حیات بخشی
effectiveness
اثر بخشی
partial
بخشی قسمتی
physical medicine
طب توان بخشی
triploid
سه قسمتی سه بخشی
equipartition principle
اصل هم بخشی
sectoral integation
ادغام بخشی
fytte
بخشی ازشعر
fractions
1-بخشی از یک واحد
heptamerous
هفت بخشی
trichotomy
سه بخشی بودن
efficiency
اثر بخشی
drill tang
بخشی از مته
effectiveness
تاثیر بخشی
fraction
1-بخشی از یک واحد
polychotomy
چند بخشی
part
بخشی از چیزی
array
بخشی از داده در آرایه
contributions
هم بخشی همکاری وکمک
staves
مقیاس پنج بخشی
contribution
هم بخشی همکاری وکمک
arrays
بخشی از داده در آرایه
revivification
باز جان بخشی
sectoral planning
برنامه ریزی بخشی
coursed
بخشی از غذا اموزه
fetch
دستیابی به بخشی از حافظه
charitableness
خیرخواهی صدقه بخشی
cost effectiveness
تاثیر بخشی هزینه
lobes
بخشی از عضله یا مغز
course
بخشی از غذا اموزه
tag
بخشی از دستور کامپیوتری
fetches
دستیابی به بخشی از حافظه
fetched
دستیابی به بخشی از حافظه
flush
فایل یا بخشی از حافظه
courses
بخشی از غذا اموزه
flushes
فایل یا بخشی از حافظه
a rosy future
آینده امید بخشی
nose band
بخشی از کلگی اسب
partial
نیمه کاره بخشی از
subsegment
بخشی کوچک یک سگمنت
flushing
فایل یا بخشی از حافظه
lobe
بخشی از عضله یا مغز
stanzas
بخشی ازبازی هاکی
tags
بخشی از دستور کامپیوتری
stanza
بخشی ازبازی هاکی
phase
بخشی از فرآیند بزرگتر
phased
بخشی از فرآیند بزرگتر
barge-course
[بخشی از سفال بام]
phases
بخشی از فرآیند بزرگتر
vocational rehabilitation
توان بخشی شغلی
the pale
بخشی از ایرلند که در قلمردانگلیس است
selectively
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
overlapped
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
inter sectoral planning
برنامه ریزی بین بخشی
A part of Iranian territory.
بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
moto
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
box section leg
ساق یا پایه بخشی از جعبه
filed
بخشی از داده روی کامپیوتر
cost effectiveness analysis
تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
building unit
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
physical medicine
درمان بدنی و توان بخشی
file
بخشی از داده روی کامپیوتر
selective
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
reviviscence
بهوش اوری نیرو بخشی
palm of a glove
بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند
overlaps
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
overlap
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
front line
9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف
branches
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
maiden over
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
usenet
بخشی از اینترنت که حاوی مجمعی است
metaplasm
بخشی ازسفیده که موادیاخته ساز درانست
moto scramble
مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
satellites
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
carrier
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
satellite
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
carriers
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
bunged
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bung
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
parterre
بخشی ازتماشاخانه که پشت سرنوازندگان است
beginning
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
fronting
بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
beginnings
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
intussusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
municipality
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
bunging
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bungs
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
internal
دستوری که بخشی از سیستم عامل است
to put in a piece of work
بخشی از کار دیگران را انجام دادن
municipalities
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
zero
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
introsusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
front
بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
zeroes
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zeros
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
storage
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
transient
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
operation
بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
transients
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
hexadecimal notation
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
machine address
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
cuts
حذف بخشی از متن از یک فایل تا کوتاه تر شود
hex
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
electron gun
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
scans
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
general delivery
بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
margin
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
scan
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
executing
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
addressing
روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
margins
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
nine
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
absolute address
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
fail
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
drives
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
nines
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
scanned
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
cut
حذف بخشی از متن از یک فایل تا کوتاه تر شود
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
nasopharynx
بخشی از گلو گاه که بابینی راه دارد
holdup
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
executes
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
failed
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
backplane
بخشی از ساختمان کامپیوتر که حاوی تختههای مدار
descender
بخشی از حرف چاپ شده که زیر خط است
deposits
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
fails
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
drive
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
elimination
بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
execute
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
deposit
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
executed
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
cases
رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
laparectomy
برش بخشی از روده که درپهلوی ادمی واقع است
nests
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود
routine
بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routinely
بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
nest
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود
parapherna
بخشی از دارایی زن که جزوجهیزیه نبود بلکه در اختیارخود زن بود
cross reference generator
بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
factor
در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
case
رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
routines
بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
sea echelon
بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
miracle play
نمایش بخشی از زندگی پیغمبران یا صاحبان کشف وکرامت
fielded
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com