English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
mural واقع برروی دیوار
murals واقع برروی دیوار
Other Matches
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
intercostal واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
on برروی
dissimulates برروی خودنیاوردن
floating متحرک برروی اب
dissimulating برروی خودنیاوردن
dissimulate برروی خودنیاوردن
dissimulated برروی خودنیاوردن
axing اسکی برروی موج
axed اسکی برروی موج
axe اسکی برروی موج
she gave me a kiss برروی من بوسه داد
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
scalds اثر اب جوش برروی پوست
epigeal روینده برروی زمین روخاکی
edge set فشار برروی لبههای اسکی
belly whopper شیرجه شناگر برروی شکم
takeoff leg پایی که فشار برروی ان است
scalding اثر اب جوش برروی پوست
scalded اثر اب جوش برروی پوست
scald اثر اب جوش برروی پوست
contour strip cropping کشت نواری برروی خطوط میزان
plop صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
stay sail بادبان نصب شده برروی دیرک
plopped صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopping صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plops صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
lighter aboard ship حمل قایق وبار آن برروی کشتی
superimposition قرار گیری برروی چیز دیگر
die توپی که درحال افتادن برروی زمین است
cabinet prejection نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
heliogravure گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
haulier حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
hauliers حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
flotsam کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
flotsam and jetsam کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
to lie east and west واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
sound frack محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
yoke جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
real balance effect اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
xerography عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
deck cargo بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
walls دیوار
coping سر دیوار
alignment frontage بر دیوار
counter-scrap دیوار
wall دیوار
fence دیوار
bulwarks دیوار
bulkhead دیوار
bulkheads دیوار
walls have ears دیوار
bulwark دیوار
curtains دیوار
wellhead سر دیوار
fences دیوار
enclosure wall دیوار بر
partitions دیوار
f. with the woll دیوار
face wall دیوار بر
partition دیوار
cope سر دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
embankment دیوار خاکی
rear wall دیوار پشت
murals دیوار نما
render a wall استرکشی دیوار
retaining wall دیوار حائل
dwarf wall دیوار نیمه
retaining wall دیوار ضامن
allering کنگره دیوار
coping قرنیس دیوار
mural دیوار نما
guide bank دیوار هادی سد
niche تو رفتگی در دیوار
niches تو رفتگی در دیوار
non bearing wall دیوار تیغه
embankments دیوار خاکی
gravity wall دیوار وزنی
sonic booms دیوار صوتی
tow brick wall دیوار دو اجری
tow brick wall دیوار دواجره
load bearing wall دیوار حمال
mason up ساختن دیوار
outwall دیوار بیرونی
outer wall دیوار خارجی
non load bearing wall دیوار تیغه
one brick wall دیوار یک اجره
load bearing wall دیوار باربر
panel wall اگین دیوار
partition wall دیوار تیغه
sonic boom دیوار صوتی
interior wall دیوار داخلی
quay wall دیوار بارانداز
the pictures on the wall ی روی دیوار
thickness of a wall کلفتی دیوار
thickness of a wall ضخامت دیوار
inwall دیوار گرفتن
key wall دیوار اب بند
vallation دیوار خاکی
gable wall دیوار لچکی
clay wall دیوار چینه
batter of a wall شیب دیوار
batter of a wall میل دیوار
decorated wall دیوار تزیینی
conservative wall دیوار باغچه
septate دیوار دار
dike دیوار مانع
seawall دیوار یا سد دریایی
sleeper wall دیوار کرسی
bearing wall دیوار باربر
cut off wall دیوار جداکننده
cut off دیوار اببند
cobwall دیوار کاهگلی
common wall دیوار مشترک
counterfort دیوار تکیه
counterfort دیوار تقویتی
cranny شکاف دیوار
cross wall دیوار همبر
bearing wall دیوار بارگیر
curtain wall دیوار پردهای
sidewall دیوار پهلویی
an interstice in a wall ترک در دیوار
cordons سرپوش دیوار
cordon سرپوش دیوار
bailey دیوار بیرونی
front wall دیوار جلو
gable wall دیوار سنتوری
enclosures دیوار حصارکشی
enclosure دیوار حصارکشی
quays دیوار ساحلی
side wall دیوار پهلویی
batter of wall میل دیوار
cavity wall دیوار صندوقهای
sea dike دیوار ساحلی
spine wall دیوار اساسی
shear wall دیوار برشی
abutment دیوار پشتیبان
bay فرورفتگی دیوار
cavity walls دیوار دو جداره
cavity walls دیوار صندوقهای
cavity wall دیوار دو جداره
quay دیوار ساحلی
posters دیوار کوب
weephole ابرو دیوار
party wall دیوار مشترک
partitions دیوار تیغه
weephole راه اب در دیوار
petard بمب دیوار کن
partition دیوار تیغه
load-bearing دیوار باربر
wall paint رنگ دیوار
load-bearing wall دیوار حمال
poster دیوار کوب
wall insulator عایق دیوار
party walls دیوار مشترک
hollow walls دیوار دو جداره
lie-by تو رفتگی دیوار
wall opening روزنه دیوار
wall lining پوشش دیوار
wall lining اندود دیوار
in reality در واقع
substantially در واقع
situate واقع در
situates واقع در
situating واقع در
indeed در واقع
postmortem پس از واقع
post mortem پس از واقع
As it were در واقع
bestead واقع
situated or situate واقع
wall تیغه کشیدن دیوار
dutch stonewall دیوار سنگی هلندی
row stack فاصله اماد از دیوار
To stick a poster on the wall. اعلان به دیوار چسباندن
cut-splay [گوشه کج آجر در دیوار]
backboard دیوار تمرین تنیس
baffling دیوار ارام کننده
buttress دیوار پشت بند
lining of the wall پوشش روی دیوار
adjoining همجوار دیوار بدیوار
cross wall دیوار پلهای عرضی
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
bracket light چراغ دیوار کوب
bench wall دیوار تکیه گاه
bell's bund دیوار هدایت کننده اب
as white as a sheet <idiom> سفید مثل گچ دیوار
walls تیغه کشیدن دیوار
screened دیوار تخته حفاظ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com