Dictiornary-Farsi | واقع در نیمه راه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
half way	واقع در نیمه راه


Search result with all words

premedial	واقع در نیمه قدامی
premedian	واقع در نیمه قدامی
subaquatic	نیمه ابزی واقع در زیر اب
Other Matches

overlap	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap	چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
intercostal	واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
pmos	ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos	روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splicing	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous	نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic	نیمه عمومی نیمه دولتی
imbricate	نیمه نیمه روی هم گذاشتن
spliced	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life	نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
to lie east and west	واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june	از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
moiety	نیمه
half deck	نیمه پل
midnight	نیمه شب
mid	نیمه
stiffish	نیمه شق
in noon of night	در نیمه شب
semis	نیمه
part way	نیمه
semi	نیمه
division line	خط نیمه
mid-	نیمه
semifixed	نیمه ثابت
semi	نیمه تاحدی
half loaded	سلاح نیمه پر
half mast high	نیمه افراشته
half faced	نیمه کاره
semis	نیمه تاحدی
half-timbered	نیمه چوبی
semihard	نیمه سخت
semicrystalline	نیمه متبلور
semiconscious	نیمه بیهوش
semiconscious	نیمه اگاه
semiconscious	نیمه هوشیار
semicolonialism	نیمه مستعمراتی
semicolonial	نیمه مستعمره
semicolonial	نیمه ازاد
semi mechanization	نیمه مکانیزه
semi literate	نیمه نویسا
semicrystalline	نیمه بلورین
semidetached	نیمه مجزا
semidivine	نیمه الهی
half time	نیمه بازی
half tracked	نیمه شنی
half way	نیمه راه
subsaline	نیمه شور
semifinal	نیمه نهایی
semierect	نیمه قائم
semierect	نیمه ایستاده
semidomesticated	نیمه اهلی
semidome	نیمه گنبد
semidivine	نیمه خدا
subovate	نیمه بیضی
semiprivate	نیمه خصوصی
before mid night	قبل از نیمه شب
semiopaque	نیمه شفاف
semisynthetic	نیمه ترکیبی
semiterrestrial	نیمه خاکی
semitranslucent	نیمه کدر
semitranslucent	نیمه شفاف
backcourt	نیمه دفاعی
semitransparent	نیمه شفاف
semitropic	نیمه گرمسیری
semipermeable	نیمه تراوا
semisynthetic	نیمه مصنوعی
semisolid	نیمه جامد
semiskilled	نیمه ماهر
semipro	نیمه حرفهای
semipermanent	نیمه جاودان
demigod	نیمه خدا
semipublic	نیمه همگانی
semiparasitic	نیمه انگلی
semiopaque	نیمه کدر
brow ague	درد نیمه سر
semireligious	نیمه مذهبی
semirigid	نیمه سخت
semivitrified	نیمه شیشهای
shaly clay	رس نیمه بلوری
subadult	نیمه بالغ
midway	نیمه راه
subarid	نیمه خشک
semigloss	نیمه درخشان
semiofficial	نیمه رسمی
subliminally	نیمه خوداگاه
subliminal	نیمه خوداگاه
foreconscious	نیمه هشیاری
semiformal	نیمه رسمی
semifluid	نیمه ابکی
subacute	نیمه حاد
semigloss	نیمه شفاف
semihard	نیمه محکم
semimobile	نیمه متحرک
semilustrous	نیمه درخشنده
semilogarithmic	نیمه لگاریتمی
semilog	نیمه لگاریتمی
semiliquid	نیمه مایع
halfway	نیمه راه
solid state	نیمه هادی
semi-finals	نیمه نهایی
semi finals	نیمه نهایی
semilate	نیمه دیررس
subfossil	نیمه سنگواره
semi-conscious	نیمه هشیار
middle watch	نگهبانی نیمه شب
semiautomatic	نیمه خودکار
aileron	نیمه لچکی
semicinductor	نیمه هادی
semicinductor	نیمه رسانا
semicivilized	نیمه متمدن
semi conductor	نیمه هادی
quasi concave	نیمه مقعر
quasi commercial	نیمه بازرگانی
partial	نیمه کامل
drafts	نیمه نهایی
drafted	نیمه نهایی
inchoate	نیمه تمام
draft	نیمه نهایی
nocturn	عبادت نیمه شب
quasi convex	نیمه محدب
left heart	نیمه چپ قلب
aileron	نیمه سنتوری
second half	نیمه دوم
semi official	نیمه رسمی
semi skilled	نیمه ماهر
midwatch	پاس نیمه شب
semi trailer	نیمه یدک
semiactive	نیمه فعال
semiaquatic	نیمه ابزی
subconsciously	نیمه اگاه
semiarboreal	نیمه درختی
semiarid	نیمه خشک
subconsciously	نیمه هشیار
subconscious	نیمه اگاه
subconscious	نیمه هشیار
sub-tropical	نیمه حاره
quasi public	نیمه عمومی
semi-precious	نیمه گرانبها
half-time	نیمه نخست
first half	نیمه نخست
parboil	نیمه پختن
partially hearing	نیمه شنوا
parboiled	نیمه پختن
translucent	نیمه شفاف
partially sighted	نیمه بینا
parboiling	نیمه پختن
parboils	نیمه پختن
quasi private	نیمه خصوصی
half-mast	نیمه افراشتگی
preconscious	نیمه هشیار
half	نیمه نخست
half-mast	نیمه افراشتن
megrim	درد نیمه سر
midyear	نیمه سال
semi-conscious	نیمه بیهوش
semi-precious	نیمه بهادار
dwarf wall	دیوار نیمه
semi independent	نیمه مستقل
halvers	نیمه مشترک
midsummer	نیمه تابستان
quasi public	نیمه دولتی
half-bat	آجر نیمه
half-column	نیمه ستون
partial fixing	نیمه گیرداری
semi-conscious	در حال نیمه غش
semi-final	نیمه نهایی
part time	نیمه وقت
part-time	نیمه وقت
underemployed	نیمه کار
situates	واقع در
As it were	در واقع
post mortem	پس از واقع
indeed	در واقع
situated or situate	واقع
postmortem	پس از واقع
bestead	واقع
situate	واقع در
in reality	در واقع
situating	واقع در
substantially	در واقع
beauty sleep	خواب پیش از نیمه شب
semi independent	نیمه خود مختار
semiconductor device	دستگاه نیمه هادی
draft report	گزارش نیمه نهایی
semiconductor memory	حافظه نیمه هادی
part time work	کار نیمه وقت
part time job	کار نیمه وقت
part time job	شغل نیمه وقت
oligopsony	خرید نیمه انحصاری
p type semiconductor	نیمه هادی نوع "پی "