Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
alinik design
واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
Other Matches
kikalak design
طرح قوچ
[در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
kara
به معنای رنگ سیاه
[در زبان ترکی]
a word with a pejorative connotation
واژه ای با معنای ضمنی منفی
atto
معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
smiley
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
prayer rug
فرش های جانمازی
Anatolia
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
prayer design
طرح محرابی
prayer rug
فرش های محرابی
counter-apse
[محرابی مخالف محراب دیگر]
Mihrab
نقش محراب در فرش های محرابی
portmanteau
واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus
واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux
واژه مرکب از دو واژه
triskele
سه ترکی
triskelion
سه ترکی
triglyph
سه ترکی
Turkish
ترکی
the turkish language
زبان ترکی
turcism
کیش ترکی
turkism
اصطلاحات ترکی
mogul lampholder
سرپیچ ترکی
overhand
ترکی دوزی
turkish knot
گره ترکی
ogive
طاق رومی
[این طرح در فرش های محرابی بیشتر بکار می رود.]
Anatolia rug
فرش ترکی یا آناتولی
oversew
ترکی دوزی کردن
turkism
اداب وسنن ترکی
to sew overhand
ترکی دوزی کردن
feather boarding
پوشش ترک ترکی باتخته
feather-boarding
[پوشش ترک ترکی با تخته]
turkic
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turki
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
carnation motif
طرح گل میخک در قالی های قفقازی و ترکی
Family prayer rug
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
season cracking
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
sand crack
ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
non-
در معنای نه
mono-
در معنای تک یا یک
negatives
به معنای
negative
به معنای
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
inter-
در معنای بین
n
در معنای نانو
connotation
معنای ضمنی
positive
در معنای بله
pre-
در معنای پیش از
pre
در معنای پیش از
denotation
معنای صریح
anti-
به معنای "مخالف "
sub-
در معنای کمتر
mini-
در معنای کوچک
kilos
در معنای یک هزار
implications
معنای ضمنی
kilo
در معنای یک هزار
connotations
معنای ضمنی
implication
معنای ضمنی
Marasali
ماراسالی
[این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
Elibilinde
[طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
significance
معنای مخصوص دارد
quads
در معنای چهار بار
nano
پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
nano
پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
quad
در معنای چهار بار
g
در معنای یک هزار میلیون
semi-
در معنای نصف یا بخش
nimbus
وندی به معنای باران زا
nimbuses
وندی به معنای باران زا
atto
پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
ultra-
در معنای بسیار بزرگ
ampersand
علامت چاپی & به معنای "و"
micro-
در معنای خیلی کوچک
tera
پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
suffixix
لفظ معنای الحاقی
micro-
در معنای یک میلیونیوم واحد
hecto
پیشوندی به معنای یکصد
multi
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
ambiguous
آنچه دو معنای ممکن دارد
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
super-
در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
significantly
آنچه معنای مخصوصی دارد
semantics
معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
pico
پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
m
علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
null
حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
N.A
مخفف به معنای غیر قابل اجرا
phoenix
مرغ آتشین
[سیمرغ]
[نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
Ghiordes
[Gordes]
شهر گردیز
[جوردیز در آسیای صغیر که ریشه اصلی طرح های محرابی را به این شهر نسبت می دهند و تاریخ آن به دویست سال پیش باز می گردد.]
erase character
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
Ladik prayer rug
قالیچه سجاده ای لادیک
[این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.]
ewer
طرح گلاب پاش
[در بعضی از فرش های محرابی و فرش های عشایری]
lamp
قندیل
[این نماد در اکثر فرش های محرابی از سقف محراب آویزان بوده و یا در متن فرش جلوه گر می باشد. عده ای استفاده از آن را نشانه اشائه نور خداومد می دانند.]
RTFM
خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
Millefleurs design
طرح هزاران گل
[در این طرح که نمونه قدیمی موجود آن مربوط به قرن هجدهم میلادی است در کشمیر بصورت محرابی بافته شده و در محراب را با انواع شکوفه ها و گل ها تزئین کرده اند.]
u
جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
kb
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
salachak
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
IF statement
عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
Mejidian style
طرح مجید
[این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
hands of Fatima
طرح دستان فاطمه
[نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
termed
واژه
mosul
واژه
worded
واژه
neologism
نو واژه
term
واژه
terming
واژه
neologisms
نو واژه
word
واژه
caucasus
منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
kilo
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
IF statement
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
glossary
واژه نامه
coinage
ابداع واژه
the root of a word
ریشه واژه
word count
واژه شماری
worded
واژه سخن
punctuation for reference
زیر واژه
stimulus word
واژه محرک
glossaries
واژه نامه
cognate
واژه هم ریشه
score out that word
ان واژه را خط بزنید
word-blindness
واژه کوری
pejorative
واژه تحقیری
word blindness
واژه کوری
word deafness
واژه کری
word order
ترتیب واژه ها
lexicon
[dictionary]
واژه نامه
word book
واژه نامه
wordbook
واژه نامه
word
واژه سخن
dictionary
واژه نامه
intercalation
واژه افزایی
buzz words
رمز واژه
buzz word
رمز واژه
wordbook
واژه نامه
glossary
واژه نامه
synonyms
واژه مترادف
loanword
واژه بیگانه
loanword
واژه عاریه
keyword
واژه کلیدی
synonym
واژه مترادف
synonym
واژه هم معنی
neologism
واژه تراشی
lexicology
واژه شناسی
paronym
واژه هم ریشه
synonyms
واژه هم معنی
neologism
واژه جدید
dissylable
واژه دوهجائی
philologist
واژه شناس
neologisms
واژه جدید
neolalia
واژه تراشی
neologisms
واژه تراشی
soft keys
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
logomachy
بازی واژه پردازی
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
wordprocessing program
برنامه واژه پردازی
wordage
کلمات واژه بندی
word span test
ازمون فراخنای واژه ها
syncopation
کوتاه سازی واژه
teragram
واژه چهار حرفی
dictionary sort
ترتیب واژه نامهای
an inseparable prefix
سر واژه جدا نشدنی
word choice test
ازمون واژه گزینی
polysllable
واژه جند هجائی
octosyllable
واژه هشت هجائی
homely
[British E]
<adj.>
سنگین
[واژه تحقیری]
english words
واژه ها یا لغات انگلیسی
homely
[British E]
<adj.>
خفه
[واژه تحقیری]
septisyllable
واژه هفت هجائی
score out that word
روی ان واژه خط بکشید
pentasyllable
واژه پنج هجائی
lexicon
واژه نامه دیکسیونر
lexicons
واژه نامه دیکسیونر
prandial
واژه شوخی امیز
post fix
در پایان واژه چسباندن
homely
[British E]
<adj.>
بیمزه
[واژه تحقیری]
word building test
ازمون واژه سازی
word association test
ازمون تداعی واژه ها
this word means a dog
این واژه یعنی سگ
symmetric knot
گره ترکی
[گره نامتقارن]
[که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
God bless
[you]
!
خدا حافظ
[واژه کهنه]
spicery
انباری ادویه
[واژه قدیمی]
dictionaries
کتاب لغت واژه نامه
nomenclature
فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
purism
واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
rebus
نشاندادن واژه ها بصورت مصور
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
dictionary
کتاب لغت واژه نامه
glossary
واژه نامه ضمیمه کتاب
slang
واژه عامیانه وغیر ادبی
lexicography
فرهنگ نویسی واژه نگاری
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
glossaries
واژه نامه ضمیمه کتاب
handshakes
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshaking
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com