English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
climbing wax واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
Other Matches
klister واکس مخصوص کف اسکی
nordic combined مجموع مسابقات اسکی نوردیک
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
shoeblack واکس زن
polisher واکس زن
waxed واکس اسکی
bootblack کفش واکس زن
simonize واکس زدن
shoe polish واکس کفش
wax واکس اسکی
blacking واکس سیاه
waxes واکس اسکی
shiner واکس کفش
polish جلا واکس زنی
binders نوعی واکس اسکی
polishes جلا واکس زنی
binder نوعی واکس اسکی
polishes منزه کردن واکس زدن
polish منزه کردن واکس زدن
burn in حرارت دادن واکس برای مالیدن به کف اسکی
earwax واکس گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
cerumen واکس گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
wax واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxed واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxes واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
bulge صعود
bulged صعود
escalade صعود
pull up صعود
ascension صعود
ascendance صعود
bulging صعود
climb صعود
climbing صعود
climbs صعود
bulges صعود
ascents صعود
ascent صعود
climbed صعود
climbs صعود کردن
upping صعود کردن
climbing صعود کردن
climbed صعود کردن
soars صعود کردن
alpinism صعود سبکبار
mountant صعود کننده
upped صعود کردن
up صعود کردن
artificial climbing صعود مصنوعی
rate of climb میزان صعود
climb صعود کردن
soared صعود کردن
rises صعود طلوع
back and knee climbing صعود تنورهای
balance climbing صعود تعادلی
clear way محوطه صعود
free climbing صعود ازاد
continuous climbing صعود طبیعی
consecutive climbing صعود نوبتی
layback صعود دولفری
vertical speed سرعت صعود
rise صعود طلوع
rise خیز صعود
herringbone step صعود جناقی
soar صعود کردن
angle of departure زاویه صعود
ascending صعود کننده
mounts صعود ترفیع
rises خیز صعود
mount صعود ترفیع
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
sidestep صعود پلهای از پهلو
sidestepped صعود پلهای از پهلو
aircraft climb corridor دالان صعود هواپیما
bring up صعود با حمایت از بالا
sidestepping صعود پلهای از پهلو
sidesteps صعود پلهای از پهلو
climb corridor دالان صعود هواپیما
ups and downs صعود وافول اقبال
rising درحال ترقی یا صعود
boiling point elevation صعود نقطه جوش
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
assumption جشن صعود مریم باسمان
vertical takeoff سرعت صعود اولیه هواپیما
boiling point elevation constant ثابت صعود نقطه جوش
cloud top height ارتفاع صعود قارچ اتمی
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
hang off مکث کوتاه غواص در زیر اب در صعود
angle of departure زاویه صعود هواپیما از روی باند
sidestep traverse صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
decompression stop مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
vent valve دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
climber پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
decompression table جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
toss bombing نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
no decompression dive غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
half sidestep روش صعود با اسکی گام به گام
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
particulars مخصوص
vest pocket مخصوص
particular مخصوص
specific مخصوص
favourite مخصوص
favourites مخصوص
franchises حق مخصوص
favorites مخصوص
franchise حق مخصوص
especial مخصوص
special مخصوص
francs حق مخصوص
franc حق مخصوص
specifics مخصوص
extra special مخصوص
aides-de-camp اجودان مخصوص
special services خدمات مخصوص
special session جلسه مخصوص
special sheaf مروحه مخصوص
special troops یکانهای مخصوص
special passport پاسپورت مخصوص
proper مخصوص مقتضی
aide-de-camp اجودان مخصوص
aide de camp اجودان مخصوص
special drawing right حق برداشت مخصوص
special damage خسارت مخصوص
special corrections تصحیحات مخصوص
terminologies اصطلاح مخصوص
terminology اصطلاح مخصوص
specific capacity فرفیت مخصوص
specific energy انرژی مخصوص
bluck density وزن مخصوص
selective signalling ارتباط مخصوص
specific gravities وزن مخصوص
specific gravities ورن مخصوص
specific gravity وزن مخصوص
specific gravity ورن مخصوص
unit weight وزن مخصوص
bolt پیچ مخصوص قفل کردن در
resistivity مقاومت مخصوص
heavy duty مخصوص کارسنگین
heavy-duty مخصوص کارسنگین
idiosyncrasy حال مخصوص
idiosyncrasies حال مخصوص
specific مخصوص معین
specifics مخصوص معین
specific resistivity مقاومت مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
built in jack جک مخصوص نصب
specific search شناسایی مخصوص
specific weight وزن مخصوص
special مخصوص خاص
favourite or vor ویژه مخصوص
idoneous مختص مخصوص
exempted station یکان مخصوص
idiocrasy حالت مخصوص
deffered maintenance نگهداری مخصوص
generals معمولی و نه مخصوص
marque علامت مخصوص
general معمولی و نه مخصوص
densities جرم مخصوص
game کامپیوتر مخصوص
marque مدل مخصوص
parts peculiar قطعات مخصوص
valetdechambre پیشخدمت مخصوص
density جرم مخصوص
favorite مخصوص سوگلی
specially مخصوص خاص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com