English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
English Persian
vested in interest واگذاری حق انتفاع موجل
Other Matches
reversionary interest حق انتفاع موجل از مال غیر
transfers واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transferring واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
due at a specified date after sight موجل
not yet due موجل
payable at maturity موجل
deferred موجل
matured موجل
delayed موجل
sight guarantee ضمان موجل
delayed guarantee ضمان موجل
deferred share سهام موجل
executory contract عقد موجل
credit transaction معاملات موجل
debt due at a future time دین موجل
deferred dower مهر موجل
bill time draft برات وسفته موجل
time deposits مطالبه نقدی موجل از بانک
profiting انتفاع
exploitation انتفاع
right of exploitation حق انتفاع
benefiting انتفاع
benefited انتفاع
benefit انتفاع
use انتفاع
uses انتفاع
right of benefit حق انتفاع
exploitation انتفاع استخراج
users انتفاع از اموال
benefit principle اصل انتفاع
user انتفاع از اموال
efficiency ضریب انتفاع
use and occupation انتفاع و تصلاف
quiet enjoyment حق انتفاع اراضی
years حق انتفاع محدودبه چند سال
benefit theory of taxation نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
transter واگذاری
transfer واگذاری
transferring واگذاری
relinguishment واگذاری
surrenders واگذاری
surrendered واگذاری
transfers واگذاری
consignation واگذاری
cession واگذاری
devolvement واگذاری
bailment واگذاری
assigment واگذاری
abandoment واگذاری
abalienate واگذاری
abaloenation واگذاری
assignment واگذاری
resignations واگذاری
assignments واگذاری
condescension واگذاری
conveyances واگذاری
conveyance واگذاری
surrendering واگذاری
resigns واگذاری
resign واگذاری
resignation واگذاری
leave واگذاری
concessions واگذاری
concession واگذاری
transference واگذاری
devolution واگذاری
surrender واگذاری
leaving واگذاری
transferable credit اعتبارقابل واگذاری
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
quiet enjoyment واگذاری مطلق
distribution of forces واگذاری نیروها
demission واگذاری استعفاء
abandon واگذاری رهاسازی
feoffment واگذاری تیول
target allocation واگذاری هدف
sector منطقه واگذاری
sectors منطقه واگذاری
voluntary assignment واگذاری اختیاری
retrocession واگذاری مجد د
abandonment واگذاری دل کندن
instrument of assignment سند واگذاری
infeudation واگذاری به تیول
abandoning واگذاری رهاسازی
abandons واگذاری رهاسازی
remittances واگذاری وجه
bail واگذاری انتقال
transfers واگذاری نقل
remittance وجه واگذاری
remittance واگذاری وجه
transfer واگذاری نقل
transfer واگذاری تحویل
assignment واگذاری اسناد
transfers واگذاری تحویل
transferring واگذاری نقل
submission واگذاری تفویض
surrendered واگذاری صرفنظر
transferring واگذاری تحویل
apportionment واگذاری اعتبار
remittances وجه واگذاری
assignment of contract واگذاری قرارداد
surrenders واگذاری صرفنظر
surrender واگذاری صرفنظر
assignments واگذاری اسناد
assignable credit اغتبارقابل واگذاری
transfers سند انتقال یا واگذاری
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
ration method سبک واگذاری جیره
assignation قرار ملاقات واگذاری
weapons assignment واگذاری جنگ افزار
transferring سند انتقال یا واگذاری
transfer سند انتقال یا واگذاری
release documents against واگذاری اسناد در مقابل
troop basis مبنای واگذاری یکان
policy of d. سیاست واگذاری اوضاع
deed of assignment سند واگذاری اختیارات
assignations قرار ملاقات واگذاری
vest واگذاری حقی یامالی به دیگری
vests واگذاری حقی یامالی به دیگری
releases ازاد سازی رهایی واگذاری
vested in possession واگذاری مال تحت تصرف
release ازاد سازی رهایی واگذاری
released ازاد سازی رهایی واگذاری
granted امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grant امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grants امتیاز اجازه واگذاری رسمی
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
self surrender واگذاری خود تسلیم به اراده
use and occupation عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
tenant right حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
lease واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
quamdiu bene se gesserit تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
leases نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
grant واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
tail واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
cession صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
tails واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
enfeoffment واگذاری ملک یاتیول ملک
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
assignment [of something] [to something] واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
assignation [of something] [to something] واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com