Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
programmed i/o
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
Other Matches
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
input output programming system
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
redirected
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirecting
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirects
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
processes
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
process
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
redirect
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
device
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
devices
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
redirect
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
gigo
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
garbage in garbage out
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
planning comission
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
JK flip flop
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
simplex method
روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
adder
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
analog
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
analogue
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
statements
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
conditional
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
i/o
ورودی-خروجی
input output
ورودی خروجی
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output relation
رابطه ورودی- خروجی
microcontroller
پورت ورودی /خروجی
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
input output procedure
رویه ورودی- خروجی
input output ports
مدخلهای ورودی- خروجی
input output symbol
علامت ورودی- خروجی
input output system
سیستم ورودی- خروجی
input output unit
واحد ورودی- خروجی
i/o channel
کانال ورودی و خروجی
serial input\output
ورودی و خروجی سری
central
واحد ورودی و خروجی
simultaneous input/output
ورودی و خروجی همزمان
cpu
باس ورودی / خروجی
input output order
ترتیب ورودی- خروجی
input output operation
عملکرد ورودی- خروجی
input output instructions
دستورات ورودی و خروجی
input output interface
میانگیر ورودی- خروجی
input output device
دستگاه ورودی و خروجی
i/o bound
محدود به ورودی خروجی
i/o port
مدخل ورودی و خروجی
input output control
کنترل ورودی- خروجی
input output channel
کانال ورودی- خروجی
input output bus
گذرگاه ورودی- خروجی
i/o processor
پردازنده ورودی و خروجی
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
basic input output system
سیستم ورودی و خروجی پایه
input output bandwidth
پهنای باند ورودی- خروجی
input output control system
سیستم کنترل ورودی-خروجی
input output redirection
تعیین مسیر ورودی- خروجی
iocs
سیستم کنترل ورودی- خروجی
architecture
حافظه و وسایل ورودی / خروجی
interfaces
که شامل : کانال ورودی /خروجی
memory mapped i/o
ورودی- خروجی نگاشت حافظه
interface
که شامل : کانال ورودی /خروجی
input output controller
کنترل کننده ورودی- خروجی
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
remotest
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
bios
سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس
remote
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remoter
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
combo box
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
I/O file
داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
microsoft
ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد
amplification
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی
input/output file
داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
cascade connection
خروجی یکی ورودی برای دیگری است
inhibits
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
operation
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
inhibit
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
I/O device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
tidal prism
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی
registers
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input
[output]
request
درخواست داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I
[O]
request
[IORQ]
درخواست داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
input/output module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I/O module
واحد داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
input/output device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
input/output instruction
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I/O statement
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
input/output statement
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
I/O instruction
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
register
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
registering
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
symbolic i/o assignment
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
nonlinear
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
i/o
انتقال داده به پورت ورودی / خروجی و نه آدرس طبیعی آن
analogues
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
analog
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
and
پردازش چند سیگنال ورودی که خروجی آن عمل "و" آنهاست
units
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
analogue
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
compounds
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
gigo
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
compound
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
management
برنامه ریزی
managements
برنامه ریزی
schematization
برنامه ریزی
planning
<adj.>
برنامه ریزی
programming
برنامه ریزی
focused
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussed
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussing
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focusses
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focus
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focuses
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
mux
مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
buffer pool
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
circulating
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
one element
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
joysticks
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
images
دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند
gate
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
i/o
که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
multiplexor
مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
image
[دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
gates
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
MBR
ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
planning horizon
مدت برنامه ریزی
centralized planning
برنامه ریزی متمرکز
planning principles
اصول برنامه ریزی
economic planning
برنامه ریزی اقتصادی
optimal planning
برنامه ریزی بهینه
population planning
برنامه ریزی جمعیت
centeralized planning
برنامه ریزی متمرکز
optimal planning
برنامه ریزی مطلوب
regional planning
برنامه ریزی منطقهای
educational planning
برنامه ریزی اموزشی
planning system
نظام برنامه ریزی
goal programming
برنامه ریزی ارمانی
scheduled
برنامه ریزی کردن
quantitative programming
برنامه ریزی کمی
quadratic programming
برنامه ریزی غیرخطی
programming methods
روشهای برنامه ریزی
production planning
برنامه ریزی تولید
personnel development
برنامه ریزی استخدامی
planning horizon
افق برنامه ریزی
planning cycle
دوره برنامه ریزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com