English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
counterweight وزنه مقابل
counterweights وزنه مقابل
counter weight وزنه مقابل
Other Matches
multipoundage syatem روش تمرین وزنه برداری باکاستن وزنه هنگام سختی کار
squats وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
light and heavy system روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
shot putter شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
sinker وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinkers وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
ponderance وزنه
where is the kilogramme weight ? وزنه ....
short weight وزنه کم
paper weight وزنه
counterweights وزنه برابر
lifter وزنه بردار
counterbalance وزنه تعادل
halma پرش با وزنه
flyweights وزنه تعادل
flyweight وزنه تعادل
counterweights وزنه تعادل
ballast وزنه تعادل
plumb bob وزنه سربی
counterbalanced وزنه تعادل
counterbalances وزنه تعادل
counterweight وزنه برابر
counterweight وزنه تعادل
ledger وزنه سربی
ledgers وزنه سربی
counterweigh وزنه تعادل
sinker وزنه نگهدار
putting پرتاب وزنه
puts پرتاب وزنه
put پرتاب وزنه
offsetting وزنه متعادل
offset وزنه متعادل
sinkers وزنه نگهدار
weight سنگ وزنه
bobs وزنه قپان
bobbing وزنه قپان
bob وزنه قپان
counter balance وزنه تعادلی
weight throw پرتاب وزنه
rammer وزنه شمعکوب
shot put پرتاب وزنه
weight lifter وزنه بردار
counterpoise وزنه متقابل
weight lifting وزنه برداری
counter weight وزنه تعادل
poise اونگ یا وزنه ساعت
kentledge وزنه اهن ته کشتی
incline bench تخته وزنه برداری
sinkers وزنه سربی ماهیگیری
castaway پرتاب کردن وزنه
castaways پرتاب کردن وزنه
snatches وزنه برداری یکضرب
snatching وزنه برداری یکضرب
snatched وزنه برداری یکضرب
snatch وزنه برداری یکضرب
uplifts بالا زدن وزنه
uplift بالا زدن وزنه
governor balance weight وزنه تعادل رگولاتور
ballast وزنه متعادل کننده
sinker وزنه سربی ماهیگیری
ledgering ماهیگیری بااستفاده از وزنه
weight program تمرین وزنه برداری
sash balancing weight وزنه متعادل کننده
make-weights سر وزن رسیدن وزنه بردار
make weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
split وزنه برداری یکضرب فرانسوی
triathlon پرش ارتفاع و پرتاب وزنه
shot پرتاب وزنه گلوله سربی
discobolus وزنه پرت کن حلقه انداز
make-weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
clean and press حرکت پرس وزنه برداری
clean and jerk حرکت دوضرب وزنه برداری
europian championship وزنه برداری قهرمانی اروپا
shots پرتاب وزنه گلوله سربی
platform تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platforms تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
terminal tackle راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
donkey raise تمرین خم شدن با وزنه روی پشت
poise وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
benches تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
presses بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
bench تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bat weight وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
deal lift بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
disqualified خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifies خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualify خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifying خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
derrick lift کشیدن وزنه به روی سینه باپاهای راست
press بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
in consideration of در مقابل
as compared to در مقابل
in front <adv.> در مقابل
versus در مقابل
opposed مقابل
fore <adv.> در مقابل
at front <adv.> در مقابل
versus prep در مقابل
as opposed to در مقابل
titles مقابل
opposites مقابل
title مقابل
anti در مقابل
at the front <adv.> در مقابل
at the fore <adv.> در مقابل
vis-a-vis مقابل
vis a vis مقابل
in the front <adv.> در مقابل
opposite مقابل
jerk پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
bench by a back injury خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
lifts وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerked پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerks پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
lifted وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lift وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerking پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
lifting وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
legg press تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
crosshead وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
inverse برعکس مقابل
anti thesis وضع مقابل
counterpart نقطه مقابل
in comparison to [compared with] در قبال [در مقابل]
respondents طرف مقابل
orientated هدف مقابل
alternative hypothesis فرضیه مقابل
from opposite directions از دو طرف مقابل
counterparts نقطه مقابل
respondent طرف مقابل
counterpoint نقطه مقابل
on payment در مقابل وجه
dead against درست مقابل
point-blank مقابل هدف
point blank مقابل هدف
water resistance مقاومت در مقابل اب
opposed piston engine موتورپیستون مقابل
opposite the house مقابل خانه
contrary مقابل خلاف
off مقابل عازم
obverse طرف مقابل
contralateral muscles عضلات مقابل
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
field events مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
field event مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
light resistance مقاومت در مقابل نور
passing on the oath to the other party رد قسم به طرف مقابل
equity versus efficiency برابری در مقابل کارائی
aboral نقطه مقابل دهان
front wall دیوار مقابل اسکواش
shell proof مقاوم در مقابل گلوله
opposit stroke pistons پیستون مقابل گرد
cash against documents پول در مقابل اسناد
antipode نقطهء مقابل یا متقاطر
boring stay قسمت ساکن مقابل
windproof مقاوم در مقابل باد
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
kukutsu dachi ایستادن در مقابل حریف
flood protection حفافت در مقابل طغیان
driveway راه مقابل خانه
wear resistance مقاومت در مقابل سایش
torsional rigidity استحکام در مقابل پیچش
sonnal deung مقابل تیغه دست
documents against payment اسناد در مقابل پرداخت
drip proof enclosure حفافت در مقابل ریزش اب
release documents against واگذاری اسناد در مقابل
countering مقابل دستگاه شمارنده
hardest سخت در مقابل نرم
block دفاع در مقابل ابشار
forwarded حرکت به جلو یا مقابل
blocked دفاع در مقابل ابشار
rival طرف مقابل دعوا
capitals در مقابل حالت کوچک
rivals طرف مقابل دعوا
rivaled طرف مقابل دعوا
rivaling طرف مقابل دعوا
rivalled طرف مقابل دعوا
blocks دفاع در مقابل ابشار
rivalling طرف مقابل دعوا
caps در مقابل حالت کوچک
forward حرکت به جلو یا مقابل
mouse مقابل حساسیت Mouse
counter مقابل دستگاه شمارنده
hard سخت در مقابل نرم
mouses مقابل حساسیت Mouse
countered مقابل دستگاه شمارنده
harder سخت در مقابل نرم
impluse response رفتار در مقابل فشار ضربهای
insolation در مقابل اشعه افتاب قراردادن
coefficient of drag ضریب مقاومت در مقابل حرکت
rebellions یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com