Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
radiation shield |
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند |
|
|
Other Matches |
|
viscosimeter |
وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته |
control lock |
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است |
densitometer |
وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی |
carbon seal |
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود |
penetrometer |
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف |
telemetry |
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت |
stabilizer |
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند |
stabilisers |
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند |
straight line coding |
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر |
commensuteness |
برابری دراندازه |
virus |
نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود |
viruses |
نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود |
circuit |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
circuits |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
relocation |
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه |
offensive weapon |
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند |
obstructionist |
کسیکه برای جلوگیری |
in order to prevent |
برای جلوگیری کردن |
enclosures |
پوشش محافظ برای وسیلهای |
enclosure |
پوشش محافظ برای وسیلهای |
boomerang |
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا |
boomerangs |
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا |
boomeranging |
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا |
boomeranged |
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا |
compensator |
وسیلهای برای کاستن لگداسلحه |
acu |
وسیلهای که به کامپیوتر اجازه میدهد ایستگاهها را فراخوانی کند یا خودکار شماره گیری کند |
lured |
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب |
lure |
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب |
lures |
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب |
luring |
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب |
telescope |
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک |
telescopes |
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک |
measure |
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن |
dyke |
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند |
kyanize |
باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی |
copy protect |
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک |
to avoid distortion of the results [produced] by ... |
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ... |
dikes |
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند |
dykes |
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند |
burners |
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا |
burner |
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا |
bottoming tap |
وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور |
aerodynamic blockage thrust reverser |
وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر |
buffer |
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات |
bailout |
کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد] |
sunscreens |
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی |
sunscreen |
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی |
punch down block |
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP |
infibulation |
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع |
fly net |
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس |
bulk head |
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود |
gaiting strap |
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب |
boundary |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
maintenance |
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی |
boundaries |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
degausser |
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی |
starters |
وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت |
starter |
وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت |
flops |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
spill wind |
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت |
flopping |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flopped |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flop |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
configured off |
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است |
configured out |
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است |
brouter |
وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند |
dtr |
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند |
capacitor |
وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند |
configured in |
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است |
tack weld |
وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی |
retraction lock |
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود |
windbreak |
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند |
to take action to prevent [stop] such practices |
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود |
windbreaks |
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند |
hobbled |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hobbles |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hobble |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hobbling |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hopple |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
capacitor |
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار |
sealsking |
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب |
encoding |
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه |
fail safe system |
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم |
to rough a horse's shoes |
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود |
device |
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص |
spooling device |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
bottoming reamer |
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها |
devices |
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص |
spooler |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
convertor |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
converter |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
cartridge actuated device |
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان |
normal |
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره |
revenue cutter |
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود |
invited |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
analog |
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
invites |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
cards |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
card |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
stroboscope |
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب |
cleco fastener |
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری |
baud rate |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
invite |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
baud |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
bacteriolysis |
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه |
wire locking |
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها |
anti spin |
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد |
buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست |
styluses |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
styli |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
stylus |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
recorder |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
recorders |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
pooler |
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد |
compressor bleed air |
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود |
posed |
قیافه گیری برای عکسبرداری |
pose |
قیافه گیری برای عکسبرداری |
posing |
قیافه گیری برای عکسبرداری |
suppression measures |
اقدامات برای جلو گیری |
poses |
قیافه گیری برای عکسبرداری |
load call |
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد |
purse net |
دام کیسهای برای خرگوش گیری |
dial signal |
بوق ازاد برای شماره گیری |
point size |
برای اندازه گیری نوع یا متن |
decision |
تصمیم گیری برای انجام کاری |
razzia |
حمله برای غارت وبرده گیری |
decisions |
تصمیم گیری برای انجام کاری |
purse seine |
تور کیسهای برای ماهی گیری |
kiddle |
بند توردار برای ماهی گیری |
conceptual tool |
وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء |
semaphore |
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند |
preventive justice |
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد |
locknut |
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول |
degausser |
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن |
delay line storage |
یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد |
plotters |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
plotter |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
interrupt |
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها |
chain |
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی |
interrupting |
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها |
interrupts |
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها |
chains |
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی |
joggling |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
joggles |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
joggled |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
joggle |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
decibel |
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا |
hanfman kasanin concept formation test |
ازمون هانفمان- کاسانین برای شکل گیری مفهومها |
go in for <idiom> |
شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری |
component efficiency |
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین |
shuttle bombing |
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری |
engineering units |
واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی |
decibels |
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا |
areas |
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری |
instrument for absolute measurement |
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق |
capacitance bridge |
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت |
tape line |
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود |
area |
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری |
anti blush tinner |
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود |
marshall plan |
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید |
documented |
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
documenting |
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
document |
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
spacer |
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست |
regenerator |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
robots |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
robot |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
autos |
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده |
phoning |
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن |
phones |
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن |
phoned |
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن |
phone |
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن |
auto |
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده |
theodolites |
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی |
theodolite |
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی |
Dhrystone benchmark |
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر |
hygrograph |
دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی |
foundry proof |
نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور |
lips |
واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم |
skiascope |
اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه |
chips |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
chip |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
end finish |
گره جناقی [گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود] |
de trop |
ناخواسته |
uncalled for |
ناخواسته |
unwelcome |
ناخواسته |
officiously |
ناخواسته |
uncalled-for |
ناخواسته |
scrambler |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
scramblers |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
transaction trailing |
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها |
grey scale |
سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری |
detectors |
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز |
detector |
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز |
batches |
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن |
calliper |
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود |
batcher |
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند |
batch |
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن |
caliper |
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود |