Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
fibre optics
وسیله تفکیک ستون نوربه رشتههای نازک
Other Matches
marlinespike
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
locals
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
partition
وسیله یا اسباب تفکیک
partitions
وسیله یا اسباب تفکیک
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
road space
فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
anta
[پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
computer output microfilm recorder
دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
part
تفکیک کردن تفکیک شدن
spoking
تولید نور و یا جرقههای نوربه طور گاه به گاه روی صفحه رادار
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
branches of production
رشتههای تولید
throwing events
رشتههای پرتابی
pyramidal tracts
رشتههای هرمی
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
commissural fibres
رشتههای عصبی رابط
interdisciplinary
مربوط به رشتههای مختلف علمی
rice
بصورت رشتههای برنج ماننددراوردن
flocculate
بصورت رشتههای انبوه و کرکداردراوردن
fibrillation
انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
abiston
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
asbestos
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
twice laid
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
grids
رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
grid
رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post
از این ستون بان ستون
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
hemstitch
رشتههای نخ رابطورموازی قرار دادن ورشتههای عمودی را ازلای انهاگذراندن
cable suspension bridge
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
string
بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
cont line
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
bytes
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
byte
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
universal
قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
USART
قطعهای که توسط CPU هدایت میشود تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط داده موازی کار کند
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
piled
ستون ستون لنگرگاه
pile
ستون ستون لنگرگاه
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
vocal cords
تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
separating
تفکیک
secernment
تفکیک
differentiation
تفکیک
resolutions
تفکیک
resolution
تفکیک
break down
تفکیک
break
تفکیک
breakdowns
تفکیک
demodulation
تفکیک
denotation
تفکیک
disjunction
تفکیک
dissociation
تفکیک
breaks
تفکیک
breakdown
تفکیک
analysis
تفکیک
severance
تفکیک
separation
تفکیک
segregation
تفکیک
secession
تفکیک
disintegration
تفکیک
separations
تفکیک
partings
تفکیک
removal
تفکیک
parting
تفکیک
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
dissociation energy
انرژی تفکیک
break bulk
تفکیک محصولات
dissociation constant
ثابت تفکیک
division of powers
تفکیک قوا
split risk
تفکیک خطر
segregation
تفکیک کردن
dissociation curve
منحنی تفکیک
separates
جدایی تفکیک
centrifuges
تفکیک کردن
centrifuge
تفکیک کردن
separates
تفکیک کردن
detachable bottom
کف قابل تفکیک
separated
جدایی تفکیک
separated
تفکیک کردن
dissociating
تفکیک نمودن
demodulator
تفکیک کننده
separate
جدایی تفکیک
degree of dissociation
درجه تفکیک
racial segregation
تفکیک نژادی
color separation
تفکیک رنگ
partition
تفکیک کردن
break up
تفکیک کردن
break down of negotiation
تفکیک مذاکرات
dissociation
تفکیک گسستگی
disjunct
وجه تفکیک
separate
تفکیک کردن
discriminator
تفکیک کننده
diacritical
تفکیک کننده
diacritic
تفکیک کننده
predissociation
پیش تفکیک
thermal dissociation
تفکیک گرمایی
partitions
تفکیک کردن
severable
تفکیک پذیر
separations
تفکیک کردن
detachment
جداسازی تفکیک
separable
قابل تفکیک
photodissociation
تفکیک نوری
separable
تفکیک پذیر
ionic dissociation
تفکیک یونی
dissociates
تفکیک نمودن
knocked down
تفکیک شده
resolutions
تفکیک پذیری
resolvable
تفکیک پذیر
response differentiation
تفکیک پاسخ
inseparable
تفکیک ناپذیر
resolving power
قدرت تفکیک
parcelling
تفکیک زمین
separations
تفکیک متارکه
separation
تفکیک کردن
dissociate
تفکیک نمودن
resolution
تفکیک پذیری
detach
تفکیک کردن
resolution power
توان تفکیک
detaches
تفکیک کردن
detaching
تفکیک کردن
low resolution
تفکیک پایین
detachments
جداسازی تفکیک
separator
تفکیک کننده
optical resolution
تفکیک نوری
separation
تفکیک متارکه
separability
تفکیک پذیری
self dissociation
خود تفکیک
detachable
قابل تفکیک
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
segregates
جدا سازی تفکیک
segregate
جدا سازی تفکیک
separatism
تفکیک تجزیه طلبی
separably
بطور قابل تفکیک
modem
تلفیق و تفکیک کننده
resolutions
تفکیک پذیری رفع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com