English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
paduasoy پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
Other Matches
garbed in silk جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
messaline پارچه نرم ولطیف ابریشمی ابریشمی
sarcenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
to rustle in silks جامه ابریشمی پوشیدن
to garb oneself in silk جامه ابریشمی پوشیدن
silk cloth پارچه ابریشمی
silk پارچه ابریشمی
tie silk پارچه ابریشمی کراواتی
doilies نوعی پارچه ابریشمی
doily نوعی پارچه ابریشمی
chiffon نوعی پارچه ابریشمی
brocade پارچه ابریشمی گل برجسته
mantua نوعی پارچه ابریشمی
ninon پارچه نرم و مواج ابریشمی
tiffany پارچه توری ابریشمی نازک
shantung پارچه ابریشمی خشن چینی
samite پارچه زربفت ابریشمی سنگین
grosgrain پارچه ابریشمی خیلی محکم وکلفت
surah نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
silkaline پارچه ابریشمی سبک وحریرنمای مخصوص پرده وغیره
tulle پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
the r. مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
pomander عطری که درقوطی یاکیسه برای گندزدایی با خودمی بردند
lampas کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
weft-face pattern [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
shagreen چرم دان دان نوعی پارچه ابریشمی دان دان
paris doll مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
to be [look] somewhat [the] worse for wear [person, thing] مناسب نبودن برای پوشیدن [جامه ای]
to fit a dress on somebody جامه ای را برای کسی اندازه کردن
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
night clothes لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
complimentary mourning جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
moss trooper راهزن یا غارتگرمرزی درسده 71 مسیحی
tassels پارچه برای تمیز کردن تیر
tassel پارچه برای تمیز کردن تیر
stepper چیزی که برای پله بکار می رود
linenfold [پارچه های کتانی برای آذین قاب]
octodecimo قطعی که برابر با یک هیجدهم یک ورق کاغذ باشد
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
it is of no use to us بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
mops چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
the dog wasled سگ را بابندمی بردند
they hurried him along او را شتابانده بردند
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
purdah برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای
bluestockings منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestocking منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
they took refuge in a cave بغاری پناه بردند
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
nixie tube یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wetting مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
wet blankets پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wet blanket پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
karmathian تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
pandects خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
All his belongings were stolen . هرچه داشت بردند (دزدیدند)
the clock was put back عقربههای ساعت را عقب بردند
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
z 0 یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
dimity دمیاطی :پارچه نخی سفت باف وراه راه که برای پرده بکارمیبرند
mohock تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
jeweller's putty گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
vegetable oil روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
linstock چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
framebuffer یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
biased fabric پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
algol یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
canvas پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
canvases پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
ithyphallic وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
dialectic البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
stair stepping روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
baroque وابسته به سبک معماری در قرن هیجدهم سبک بیقاعده وناموزون موسیقی
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
jute کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
zone bits بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
ebcdic کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
fasces یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
res ipsa loquitur این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com