| Total search result: 201 (22 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| spray attack     | 
		پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| planar     | 
		روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت   | 
		
	
		
		| product     | 
		ول مواد لازم برای تولید یک محصول   | 
		
	
		
		| products     | 
		ول مواد لازم برای تولید یک محصول   | 
		
	
		
		dye-stuff       | 
		ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]   | 
		
	
		
		| casualty radius     | 
		شعاع تولید تلفات   | 
		
	
		
		organic compound       | 
		مواد شیمیایی   | 
		
	
		
		| petrolum chemicals     | 
		مواد شیمیایی نفتی   | 
		
	
		
		| chemical feedstock     | 
		مواد اولیه شیمیایی   | 
		
	
		
		| petrochemicals     | 
		مواد شیمیایی نفتی   | 
		
	
		
		| cloud attack     | 
		تک شیمیایی با مواد سمی   | 
		
	
		
		| chemical security     | 
		حفافت برعلیه مواد شیمیایی   | 
		
	
		
		synthetic       | 
		مواد شیمیایی و پروسس شده   | 
		
	
		
		| latensify     | 
		بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن   | 
		
	
		
		| drysalter     | 
		فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی   | 
		
	
		
		| inert     | 
		که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند   | 
		
	
		
		| chemical defense     | 
		پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی   | 
		
	
		
		| biosynthesis     | 
		تهیه مواد شیمیایی بوسیله موجودات زنده   | 
		
	
		
		| desiccant     | 
		مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها   | 
		
	
		
		| latensification     | 
		تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی   | 
		
	
		
		| resists     | 
		ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد   | 
		
	
		
		| resist     | 
		ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد   | 
		
	
		
		| resisting     | 
		ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد   | 
		
	
		
		| resisted     | 
		ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد   | 
		
	
		
		| magnaflux     | 
		نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان   | 
		
	
		
		| galvanist     | 
		متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق   | 
		
	
		
		| antigens     | 
		مواد تولید کنندهء پادتن   | 
		
	
		
		| antigen     | 
		مواد تولید کنندهء پادتن   | 
		
	
		
		| seconds     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| seconded     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| second     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| seconding     | 
		مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست   | 
		
	
		
		| concentrations     | 
		تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا   | 
		
	
		
		| concentration     | 
		تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا   | 
		
	
		
		| feed stock     | 
		مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود   | 
		
	
		
		| convertor reactor     | 
		راکتوری که مواد شکافت پذیررا تولید و هم مصرف میکند   | 
		
	
		
		| capacity cost     | 
		هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت   | 
		
	
		
		| NCR paper     | 
		کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact   | 
		
	
		
		| derived demand     | 
		تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .   | 
		
	
		
		| oem     | 
		شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند   | 
		
	
		
		Mercerization       | 
		مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]   | 
		
	
		
		dead wool       | 
		پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]   | 
		
	
		
		| matrix     | 
		چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود   | 
		
	
		
		| matrixes     | 
		چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود   | 
		
	
		
		| turnaround time     | 
		زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است   | 
		
	
		
		| Kaleida Labs     | 
		شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای   | 
		
	
		
		| beta range     | 
		حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی   | 
		
	
		
		| phoneme     | 
		برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا   | 
		
	
		
		| nuclide     | 
		کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته   | 
		
	
		
		| acceleration principle     | 
		یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید   | 
		
	
		
		| mag     | 
		ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست   | 
		
	
		
		| mags     | 
		ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست   | 
		
	
		
		| bleaching materiel     | 
		پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی   | 
		
	
		
		| to paynize wood     | 
		چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد   | 
		
	
		
		| danc solution     | 
		نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا   | 
		
	
		
		| slow pill     | 
		ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود   | 
		
	
		
		| macronutrient     | 
		ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است   | 
		
	
		
		| mantling     | 
		مواد لازم برای پوشش   | 
		
	
		
		| productions     | 
		ساخت مواد برای فروش   | 
		
	
		
		| dope     | 
		مواد مخدرغیرمجاز برای اسب   | 
		
	
		
		| dopes     | 
		مواد مخدرغیرمجاز برای اسب   | 
		
	
		
		production       | 
		ساخت مواد برای فروش   | 
		
	
		
		| signaled     | 
		1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی   | 
		
	
		
		| signalled     | 
		1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی   | 
		
	
		
		| publish     | 
		1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .   | 
		
	
		
		| published     | 
		1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .   | 
		
	
		
		| publishes     | 
		1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .   | 
		
	
		
		| signal     | 
		1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی   | 
		
	
		
		| barrier material     | 
		مواد لازم برای ساختن موانع   | 
		
	
		
		| keying material     | 
		مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات   | 
		
	
		
		| eisa     | 
		گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است   | 
		
	
		
		| media     | 
		مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.   | 
		
	
		
		| k ration     | 
		بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده   | 
		
	
		
		| sample     | 
		مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود   | 
		
	
		
		| sampled     | 
		مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود   | 
		
	
		
		| to frisk [a person]     | 
		دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]   | 
		
	
		
		| stallation     | 
		اسب نر برای تولید مثل   | 
		
	
		
		| broodmare     | 
		مادیان برای تولید نژاد   | 
		
	
		
		| chemical survey     | 
		بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی   | 
		
	
		
		| casual labour     | 
		کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود   | 
		
	
		
		| optical     | 
		شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری   | 
		
	
		
		| cryptocompromise     | 
		تولید خطر برای مخابرات رمز   | 
		
	
		
		| indexer     | 
		برنامهای که برای یک سندشاخص تولید کند   | 
		
	
		
		| product     | 
		محصول تولید شده برای فروش   | 
		
	
		
		| generators     | 
		دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی   | 
		
	
		
		| generator     | 
		دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی   | 
		
	
		
		| products     | 
		محصول تولید شده برای فروش   | 
		
	
		
		| sql     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود   | 
		
	
		
		structure       | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   | 
		
	
		
		| structuring     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   | 
		
	
		
		| structures     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   | 
		
	
		
		bacteriolysis       | 
		مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه   | 
		
	
		
		| grader     | 
		ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد   | 
		
	
		
		| seeds     | 
		مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی   | 
		
	
		
		| seed     | 
		مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی   | 
		
	
		
		| processes     | 
		انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه   | 
		
	
		
		| process     | 
		انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه   | 
		
	
		
		| Paintbrush/Paint     | 
		windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap   | 
		
	
		
		| primitive     | 
		برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی   | 
		
	
		
		| amphimictic     | 
		مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد   | 
		
	
		
		| ptomaine     | 
		مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد   | 
		
	
		
		| MDs     | 
		دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک   | 
		
	
		
		| MD     | 
		دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک   | 
		
	
		
		| monadic operator     | 
		عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند   | 
		
	
		
		| metacompilation     | 
		کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود   | 
		
	
		
		| primitive     | 
		تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-   | 
		
	
		
		| directory     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| generate     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| clocks     | 
		مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند   | 
		
	
		
		| stability     | 
		توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه   | 
		
	
		
		| effective     | 
		آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است   | 
		
	
		
		| number     | 
		عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا   | 
		
	
		
		| numbers     | 
		عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا   | 
		
	
		
		| clock     | 
		مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند   | 
		
	
		
		| directories     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| generated     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| generates     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| generating     | 
		استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه   | 
		
	
		
		| cads     | 
		محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند   | 
		
	
		
		| cad     | 
		محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند   | 
		
	
		
		| silicon     | 
		عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC   | 
		
	
		
		| modular     | 
		با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر   | 
		
	
		
		| brake specific fuel consumption     | 
		مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت   | 
		
	
		
		| cam     | 
		استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید   | 
		
	
		
		| cams     | 
		استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید   | 
		
	
		
		| directories     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| directory     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| durable material     | 
		مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد   | 
		
	
		
		| transudate     | 
		مواد فرانشت شده مواد مترشحه   | 
		
	
		
		| vibrators     | 
		منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود   | 
		
	
		
		| international standards organization     | 
		سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند   | 
		
	
		
		| wrming message     | 
		پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود   | 
		
	
		
		| vibrator     | 
		منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود   | 
		
	
		
		| COMPAQ     | 
		شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود   | 
		
	
		
		images       | 
		توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش   | 
		
	
		
		image       | 
		توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش   | 
		
	
		
		| processor     | 
		کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...   | 
		
	
		
		| electronic     | 
		1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده   | 
		
	
		
		| controlled thermonuclear reaction     | 
		جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید   | 
		
	
		
		| VRAM     | 
		حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی   | 
		
	
		
		| licences     | 
		اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی   | 
		
	
		
		| central     | 
		که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود   | 
		
	
		
		| licence     | 
		اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی   | 
		
	
		
		| licenses     | 
		اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی   | 
		
	
		
		| terminator     | 
		مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-   | 
		
	
		
		| baud rate     | 
		وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند   | 
		
	
		
		| long run     | 
		مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه   | 
		
	
		
		| baud     | 
		وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند   | 
		
	
		
		| enzymes     | 
		مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم   | 
		
	
		
		| enzyme     | 
		مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم   | 
		
	
		
		| overstriking     | 
		توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان   | 
		
	
		
		| text     | 
		وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند   | 
		
	
		
		| texts     | 
		وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند   | 
		
	
		
		| plotted     | 
		توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .   | 
		
	
		
		| plots     | 
		توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .   | 
		
	
		
		| pre imaging     | 
		تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش   | 
		
	
		
		| texture mapping     | 
		1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.   | 
		
	
		
		| plot     | 
		توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .   | 
		
	
		
		machine address       | 
		نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد   | 
		
	
		
		| check plot     | 
		یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود   | 
		
	
		
		| multimedia     | 
		محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو   | 
		
	
		
		| circuits     | 
		مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد   | 
		
	
		
		| Perl     | 
		برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید   | 
		
	
		
		| Novell     | 
		شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود   | 
		
	
		
		| circuit     | 
		مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد   | 
		
	
		
		| systems analysis     | 
		ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم   | 
		
	
		
		| offsetting     | 
		مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی   | 
		
	
		
		| offset     | 
		مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی   | 
		
	
		
		| Hayes Corporation     | 
		تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند   | 
		
	
		
		| hash     | 
		تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها   | 
		
	
		
		| embryophyte     | 
		گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید   | 
		
	
		
		| pilot line operation     | 
		کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید   | 
		
	
		
		anastylosis       | 
		[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]   | 
		
	
		
		| packaging     | 
		ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها   | 
		
	
		
		| hash     | 
		الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد   | 
		
	
		
		join       | 
		ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع   | 
		
	
		
		| joined     | 
		ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع   | 
		
	
		
		| joins     | 
		ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع   | 
		
	
		
		| components     | 
		1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند   | 
		
	
		
		| component     | 
		1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند   | 
		
	
		
		| dp     | 
		پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده   | 
		
	
		
		| uninterruptable power supply     | 
		منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی   | 
		
	
		
		| producer's goods     | 
		هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند   | 
		
	
		
		| heterodyne     | 
		ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور   | 
		
	
		
		restoration       | 
		احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]   | 
		
	
		
		| mos     | 
		روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET   | 
		
	
		
		| style sheet     | 
		الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد   | 
		
	
		
		| metal oxide semiconductor     | 
		روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند   | 
		
	
		
		| losses     | 
		تلفات   | 
		
	
		
		| mortality     | 
		تلفات   | 
		
	
		
		| loss     | 
		تلفات   | 
		
	
		
		| fatality     | 
		تلفات   | 
		
	
		
		| fatalities     | 
		تلفات   | 
		
	
		
		| victim     | 
		تلفات   | 
		
	
		
		| victims     | 
		تلفات   | 
		
	
		
		| casualty     | 
		تلفات   | 
		
	
		
		| total loss     | 
		تلفات کل   | 
		
	
		
		| casualties     | 
		تلفات   | 
		
	
		
		| refreshes     | 
		قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان   | 
		
	
		
		| refreshed     | 
		قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان   | 
		
	
		
		| refresh     | 
		قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان   |