English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
pneumatic پرباد کار کننده باهوای فشرده دارای چرخ یا
Other Matches
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
compander فشرده و نافشرده کننده
principal types of foot فشرده کننده آب سنگین
air entrained concrete بتن باهوای بسته
caloric engine ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
self- فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
full-blown پرباد
blustery پرباد
blusterous پرباد
full blown پرباد
squally پرباد
Swollen – headed . Conceited . کله پرباد
congested فشرده انباشته شده بهم فشرده
adaptive channel allocation استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
Intel فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
prehensile دارای استعدادهنری درک کننده
synergetic دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
counteractive خنثی کننده دارای عمل متقابل
selective دارای حسن انتخاب گلچین کننده
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
selectively دارای حسن انتخاب گلچین کننده
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
stereophonic دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
turbojet توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
companding دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
soft keys کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
condensed به هم فشرده
intensive فشرده
congested در هم فشرده
condensed فشرده
squeezing فشرده
strained فشرده
compressive فشرده
squeezes فشرده
squeezed فشرده
compressed فشرده
squeeze فشرده
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
condensed type نوع فشرده
condensed type چاپ فشرده
condensive load بار فشرده
mass practice تمرین فشرده
packing فشرده سازی
alloy steel فولاد فشرده
dice رقابت فشرده
pack فشرده سازی
cast up فشرده کردن
cast iron فولاد فشرده
concise لب گو فشرده ومختصر
dicing رقابت فشرده
dices رقابت فشرده
diced رقابت فشرده
repressed brick اجر فشرده
depressed فشرده شدن
packed decimal دهدهی فشرده
lasers دیسک فشرده
laser دیسک فشرده
packs فشرده سازی
massive گنده فشرده
massively گنده فشرده
compress هم فشرده کردن
fasciated بهم فشرده
incompressible فشرده نشدنی
compresses هم فشرده کردن
compressing هم فشرده کردن
steel aloy فولاد فشرده
package program برنامه فشرده
compact section مقطع فشرده
press board مقوای فشرده
ice crete بتون فشرده
compact disk دیسک فشرده
succinct مجمل فشرده
coarctate بهم فشرده
compactions فشرده سازی
compressed air هوای فشرده
press part بخش فشرده
seried بهم فشرده
compaction فشرده سازی
crushed <adj.> <past-p.> فشرده شده
compressed file فایل فشرده
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
pinch effect اثر فشرده سازی
compact جمع وجور فشرده
press تاکتیک دفاعی فشرده
prestressed concrete بتن پیش فشرده
decompress ناهم فشرده کردن
compacts جمع وجور فشرده
compacting بهم فشرده خلاصه
compacting جمع وجور فشرده
compacts بهم فشرده خلاصه
compacted بهم فشرده خلاصه
massive ساختمان فشرده ماسیو
compacted جمع وجور فشرده
massively ساختمان فشرده ماسیو
CD DA روی دیسک فشرده
CD audio روی دیسک فشرده
repressed brick اجر فشرده شده
presses تاکتیک دفاعی فشرده
packed decimal عدد اعشاری فشرده
bumped بار فشرده شده
condensed structural formula فرمول ساختاری فشرده
caisson foundation پی سازی با هوای فشرده
packing density تراکم فشرده سازی
laminated plastic material ماده فشرده متورق
forced alternating current جریان متناوب فشرده
die pressed part بخش فشرده حدیدهای
air compressor هوای فشرده ساز
compact بهم فشرده خلاصه
packed snow برف فشرده شده
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
air lift دستگاه ابکش با هوای فشرده
compacted روی دیسک فشرده را میدهد
fractal روش فشرده سازی تصاویر
A crash language course . دوره فشرده آموزش زبان
compact روی دیسک فشرده را میدهد
disc مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
compacts روی دیسک فشرده را میدهد
CDs دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
compacting روی دیسک فشرده را میدهد
CD دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
mode قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
compaction فشرده سازی متراکم کردن
modes قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
discs مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
images فشرده سایز داده یک تصویر
image فشرده سایز داده یک تصویر
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
to mug up [British E] for an exam فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
file compression utility برنامه کمکی فشرده کردن فایل
to swot [British E] for an exam فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
to cram فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
discrete الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
international file format استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
compress فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compressing فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compresses فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
asymmetric video compression استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
IFF استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
phalanxes دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
pneumatic disatch بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
phalanx دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
compressors برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
compressor برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
CSLIP گونهای از پتروکل SLIP که داده را پیش از ارسال فشرده میکند
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
reduce تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
CD I این استاندارد شامل توابع کد گذاری فشرده سازی و نمایش است
pictured الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
picturing الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
pictures الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
CD quality چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
CDs جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
reducing تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
blast hole drill مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
reduces تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
pic الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیو DVI شرکت Intel
CD E فرصتی که اجازه ضبط و پاک کردن داده را از دیسک فشرده میدهد
decompression تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
CD جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
picture الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
FIF فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
fractal قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
compact قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
mdr ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش یا حرکت به محلی از حافظه فشرده میکند
compacting قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
compacts قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
compacted قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
JPEG++ حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
hovercraft رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
portable کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
hovercrafts رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
pcm روش ذخیره سازی صدا در قالب دقیق و فشرده توسط کارتهای صوتی قوی
DoubleSpace برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
Huffman code کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
DV I سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد
JPEG استانداردی که نحوه ذخیره سازی تصاور گرافیکی را به صورت فشرده در فایل روی دیسک بیان میکند
compression نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com