English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
straight ball پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
Other Matches
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
pumpkin پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pumpkins پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
sweepers اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweeper اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
ballistic motion حرکت پرتابی
object که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objecting که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
direct objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
slowed حرکت کند ومنحرف گوی بولینگ
slower حرکت کند ومنحرف گوی بولینگ
slowest حرکت کند ومنحرف گوی بولینگ
slows حرکت کند ومنحرف گوی بولینگ
full spinner حرکت گوی بولینگ با حالت فرفره
slowing حرکت کند ومنحرف گوی بولینگ
slow حرکت کند ومنحرف گوی بولینگ
machined دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machines دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
pushaway غلطاندن گوی بولینگ از جلوبدن حرکت پارو با دورشدن تیغه از قایق
pin bowler بازیگری که مرتبا به میله بولینگ هدف گیری میکند
destructive cursor نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
carriages بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
Web crawler نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
multidrop circuit شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
mat زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
scanners وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
flatbed وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
spot bowler بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
circulating چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
mouse حرکت میکند
mouses حرکت میکند
roundest آنچه در دایره حرکت میکند
round آنچه در دایره حرکت میکند
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
caloric engine ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
read کانال حمل داده که در دو جهت حرکت میکند
reads کانال حمل داده که در دو جهت حرکت میکند
rail borne vehicle وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
ginny carriage واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
jet engine موتور پرتابی
jet engines موتور پرتابی
throwing events رشتههای پرتابی
salchow پرش از لبه داخلی یک پا باچرخش کامل درهوا وبرگشت روی لبه خارجی پای دیگر
fleeting target هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
coulisse ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
autogyro هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
bank shot پرتابی که به تخته بخورد
cation یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
chigi ضربه پرتابی دست تکواندو
door bundle بار پرتابی همراه با چترباز
swim گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
crossing target هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
short-haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
sea skimmer موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
friction feed مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
wingman خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
swims گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
short haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
handcar چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
gust lock قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
tandem roller نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
mdr ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش یا حرکت به محلی از حافظه فشرده میکند
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
vertical متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
mardi gras سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
hovercrafts رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercraft رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
called strick پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
hotspot فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
climp milling عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
pointing device وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
gained افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gain افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gains افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
throwing باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
mouse وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
mouses وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
mechanical mouse mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
movable نوک دیسک مغناطیسی که در روی دیسک حرکت میکند تا به شیار مورد نظر برسد
scroll متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scrolls متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
scanner وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
epicycle دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
proximately مستقیما"
per se مستقیما
directly مستقیما
straight مستقیما
straightest مستقیما
firsthand <idiom> مستقیما
at first hand مستقیما
straight out رک مستقیما
forthrights مستقیما`
straighter مستقیما
straightway مستقیما
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
forthright مستقیما بیمحابا
aright مستقیم مستقیما
sheer مستقیما فریف
bolts مستقیما ناگهان
subsequent to [مستقیما] پس از [به دنباله]
bolting مستقیما ناگهان
bolt مستقیما ناگهان
bolted مستقیما ناگهان
intue مستقیما دریافتن
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
intuitive مستقیما درک کننده
harder مستقیما درمسیر موردنظر
hardest مستقیما درمسیر موردنظر
direct coupled مستقیما جفت شده
hard مستقیما درمسیر موردنظر
schuss مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
to come straight to the point <idiom> مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
over the falls مستقیما روی انحنای موج شکننده
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
cell relay روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
mesh که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
meshes که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
meshing که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
deictic بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
addressable هر نقط ه در سیستم گرافیکی که مستقیما قابل آدرس دهی است
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
jacks ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
jack ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
machined ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machines ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
intuitionalism عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionism عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
antipodal مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
curls بولینگ روی یخ
bowling alleys تالار بولینگ
bocci بولینگ ایتالیایی
bowling alley تالار بولینگ
bowls بازی بولینگ
maples میلههای بولینگ
curl بولینگ روی یخ
bowl بازی بولینگ
curled بولینگ روی یخ
bowling بازی بولینگ
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com