English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (32 milliseconds)
English Persian
pitch پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitches پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
Other Matches
character density تراکم کاراکترها
density of loading تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
character fill پر کردن کاراکترها
overrun error اشتباه در انتقال و جایگیری کاراکترها
character pitch تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
type bar تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
dejagging نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
joint filler نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
shoot زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
let fly پرتاب کردن
pitches پرتاب کردن
pelt پرتاب کردن
projects پرتاب کردن
shoot پرتاب کردن
pelted پرتاب کردن
thrust پرتاب کردن
unsling پرتاب کردن
foin پرتاب کردن
projected پرتاب کردن
project پرتاب کردن
jaculate پرتاب کردن
thrusts پرتاب کردن
thrusting پرتاب کردن
jettisons پرتاب کردن
jettisoning پرتاب کردن
jettisoned پرتاب کردن
jettison پرتاب کردن
shoots پرتاب کردن
pitch پرتاب کردن
skeet پرتاب کردن
pelts پرتاب کردن
composition and make up terminal صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
castaway پرتاب کردن وزنه
spit اب دهان پرتاب کردن
sling زنجیردار پرتاب کردن
castaways پرتاب کردن وزنه
slinging زنجیردار پرتاب کردن
unsling از فلاخن پرتاب کردن
to fire a torpedo اژدری پرتاب کردن
to launch a torpedo اژدری پرتاب کردن
spits اب دهان پرتاب کردن
jetted بخارج پرتاب کردن
launch a missile موشک پرتاب کردن
triggered پرتاب کردن فشنگ
trigger پرتاب کردن فشنگ
jetting بخارج پرتاب کردن
shoots پرتاب کردن گلوله
jettison پرتاب کردن به بیرون
jettisoning پرتاب کردن به بیرون
shoot پرتاب کردن گلوله
jets بخارج پرتاب کردن
jettisoned پرتاب کردن به بیرون
jet بخارج پرتاب کردن
projectable قابل پرتاب کردن
lob باهستگی پرتاب کردن
lobbed باهستگی پرتاب کردن
slings زنجیردار پرتاب کردن
lobbing باهستگی پرتاب کردن
lobs باهستگی پرتاب کردن
triggers پرتاب کردن فشنگ
jettisons پرتاب کردن به بیرون
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
pash بازور پرتاب کردن کوبیدن
upthrust بطرف بالا پرتاب کردن
character set دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
skyrocket مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slog ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogged ضربت سخت زدن پرتاب کردن
squish صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
slogging ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogs ضربت سخت زدن پرتاب کردن
shoved با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoves با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocketed مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoving با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocketing مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrockets مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shove با زور پیش بردن پرتاب کردن
pitches توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitch توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
send down پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
hurled پرتاب کردن پرت کردن
hurl پرتاب کردن پرت کردن
hurls پرتاب کردن پرت کردن
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
run-up [start-up] نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
line density تراکم خط
aggregates تراکم
aggregate تراکم
overgrown پر تراکم
density تراکم
densities تراکم
aggregation تراکم
concentrations تراکم
agglomeration تراکم
concentration تراکم
densest تراکم
denser تراکم
compression تراکم
congeries تراکم
dense تراکم
condensation تراکم
jamming تراکم
compactness تراکم
compaction تراکم
accumulation تراکم
packing تراکم
congestion تراکم
closeness تراکم
accumulations تراکم
combustiblity قابلیت تراکم
relative compaction تراکم نسبی
telephone density تراکم تلفن
workloads تراکم کار
character density تراکم دخشه ها
cold extrusion تراکم سرد
aldol condensation تراکم الدولی
cumulative recorder تراکم نگار
density of traffic تراکم ترافیک
compressive مایه تراکم
print density تراکم چاپ
flux density تراکم فشار
cold extrude تراکم سرد
track density تراکم شیار
traffic density تراکم امد و شد
capital accumulation تراکم سرمایه
frequency of calls تراکم ترافیک
recording density تراکم ضبط
frequency of calls تراکم مکالمه
workload تراکم کار
compactibility قابلیت تراکم
compression stroke ضربه تراکم
light tight تراکم نور
congestive وابسته به تراکم
hand compaction تراکم دستی
radiation density تراکم تابش
light load density تراکم بار کم
engorgement تراکم خون
quad density تراکم چهارگانه
compressibility factor تراکم پذیری
benzion condensation تراکم بنزویینی
compression ratio نسبت تراکم
compression ratio ضریب تراکم
compression ignition تراکم احتراقی
companding انبساط تراکم
data aggregate تراکم داده ها
bit density تراکم ذرهای
compressibility تراکم پذیری
gas deviation factor تراکم پذیری
supercompressibility factor تراکم پذیری
aldol reaction تراکم الدولی
compressible تراکم پذیر
accumulation of capital تراکم سرمایه
pile-up تراکم کار
precompression تراکم قبلی
dual density تراکم مضاعف
differential compaction تراکم متناوب
perkine condensation تراکم پرکینی
single density با تراکم واحد
pile-ups تراکم کار
incompressibility تراکم ناپذیری
incompressible تراکم نا پذیر
incompressible تراکم ناپذیر
denseness تراکم ذرات
degree of compaction درجه تراکم
maximum density حداکثر تراکم
acyloin condensation تراکم اسیلی
density فرش پر تراکم
double density تراکم مضاعف
mechanical resolution تراکم مکانیکی
dry density تراکم خشک
deviation factor تراکم پذیری
population density تراکم جمعیت
precompression تراکم مقدماتی
densely از روی تراکم
rate of capital accumulation نرخ تراکم سرمایه
compacting factor test ازمایش ضریب تراکم
packing density تراکم فشرده سازی
compressibility factor ضریب تراکم پذیری
double density recording ضبط تراکم مضاعف
incompressible fluide سیاله غیرقابل تراکم
congestion surcharge هزینه تراکم بار
deviation factor ضریب تراکم پذیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com