English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
raster image processor پردازشگر تصویر شبکهای
Other Matches
front end processor پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
processor پردازشگر
central processor پردازشگر مرکزی
peripheral processor پردازشگر جنبی
language processor پردازشگر زبان
clients ایستگاه پردازشگر
satellite processor پردازشگر پیرو
client ایستگاه پردازشگر
array processor پردازشگر ارایه
macro processor درشت پردازشگر
processor dtate word کمله وضعیت پردازشگر
bit slice processor پردازشگر قطعه بیتی
client based application برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
crops کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
cropped کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobat که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
globally تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
global تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
edp پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
lattice bridge پل شبکهای
retiary شبکهای
grillage foundation پی شبکهای
reticular شبکهای
lacy شبکهای
grid chart نمودار شبکهای
interstitial درون شبکهای
reticular membrane غشاء شبکهای
grids سیخ شبکهای
grid سیخ شبکهای
plexiform شبکهای شبیه رگ
grill سیخ شبکهای
cellular structure ساختار شبکهای
grilling سیخ شبکهای
grills سیخ شبکهای
formatio reticularis ساخت شبکهای
reticular formation ساخت شبکهای
network structure ساختار شبکهای
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing تصویر خطی تصویر مدادی
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
parallel trussed girder تیر شبکهای موازی
interstitial atom اتم درون شبکهای
raster display صفحه نمایش شبکهای
interstitial hydride هیدرید درون شبکهای
interstitial compound ترکیب درون شبکهای
reticular activating system دستگاه فعال ساز شبکهای
tracings تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
character map شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
grillage شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
despotic network شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
ascending reticular activating system دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
reticulum شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
images نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
decentralized computer network شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
aras system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
lan شبکهای که ترمینالها و قط عات مختلف آن در فاصله کمی از هم قرار دارند.
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
cpu time مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
grillage شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
synchronous شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
campus network شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
OCE مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
image formation تولید تصویر تصویر
open مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
capacitor intel filter شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
opens مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
hierarchical communications system روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
opened مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
distributing شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
distribute شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
distributes شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
software هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
platform نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
isochronous network شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
gert technique review &evaluation graphicalروشی برای فرموله کردن وارزیابی سیستمها با استفاده از یک مشی شبکهای
platforms نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
multidrop circuit شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
asynchronous کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
carriers پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
DNS پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
projections تصویر
projection تصویر
pictures تصویر
grating در تصویر
gratings در تصویر
likenesses تصویر
shapes تصویر
image تصویر
shape تصویر
picturing تصویر
likeness تصویر
portraits تصویر
icons تصویر
vignettes تصویر
vignette تصویر
imagery تصویر
skews تصویر کج
skewing تصویر کج
skew تصویر کج
icon تصویر
portrait تصویر
ikons تصویر
illustrations تصویر
images تصویر
portrayal تصویر
portrayals تصویر
illustration تصویر
afterimage رد تصویر
delineation تصویر
picture تصویر
pictured تصویر
image line خط تصویر
scenography تصویر
picture frequency بسامد تصویر
image reversal نقض تصویر
composite video تصویر ترکیبی
image reversal واژگونی تصویر
image retention ضبط تصویر
pix تصویر یا تصویرها
direct video storage tube نگاهدارنده تصویر
eidolon تصویر خیالی
picture signal علامت تصویر
picturesque شایان تصویر
image scale مقیاس تصویر
image reversal برگشت تصویر
portraying تصویر کشیدن
radiograph تصویر رونتگن
picture frequency فرکانس تصویر
radiographs تصویر رونتگن
image transformation تبدیل تصویر
picture screen صفحه تصویر
picture signal سیگنال تصویر
picture tube لامپ تصویر
picture writing تصویر نگاری
anaglyph تصویر ژرفانما
display image نمای تصویر
double image تصویر مضاعف
aspect ratio نسبت تصویر
memory image تصویر یاد
documentary photography تصویر روشن
portraiture تصویر کردن
image response پاسخ تصویر
image registration ثبت تصویر
image resolution تجزیه تصویر
image registration ترام تصویر
memory afterimage رد تصویر یاد
portrays تصویر کشیدن
portrayed تصویر کشیدن
portray تصویر کشیدن
mental image تصویر ذهنی
macrograph خط و تصویر درشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com