Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 207 (5 milliseconds)
English	Persian
panel	پرده مخابرات
panels	پرده مخابرات
marking panel	پرده مخابرات
signal panel	پرده مخابرات
Search result with all words
panel	پرده شبکه مخابرات
panels	پرده شبکه مخابرات
panel code	کد پرده مخابرات
Other Matches
communication operation instructions (co	دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
membranaceous	دارای غشاء پرده پرده غشایی
tone and semitone	پرده ونیم پرده
tringle	چوب پرده میل پرده چوب دیرک
communication	مخابرات
electric communication	مخابرات
signal bridge	پل مخابرات ناو
signalled	رسته مخابرات
signal center	مرکز مخابرات
communication	ارتباط و مخابرات
signal communications	ارتباط و مخابرات
signal corps	رسته مخابرات
telecommunications	مخابرات تلگرافی
signal corps	قسمت مخابرات
radiographic	مخابرات رادیویی
signal axis	محور مخابرات
transmission	مخابره مخابرات
transmission	مخابرات ارسال
transmissions	مخابره مخابرات
transmissions	مخابرات ارسال
intercom	مخابرات داخلی
intercoms	مخابرات داخلی
interphone	مخابرات داخلی
signaled	رسته مخابرات
communication theory	تئوری مخابرات
communications	ارتباط و مخابرات
communication technician	تکنیسین مخابرات
communication receiver	گیرنده مخابرات
subscriber line	خط مشترک [مخابرات]
communication engineering	مهندسی مخابرات
communication engineer	مهندس مخابرات
telecommunication network	شبکه مخابرات
communication center	مرکز مخابرات
telecommunication technique	تکنیک مخابرات
signal	رسته مخابرات
telecommunication traffic	ترافیک مخابرات
data link	محور مخابرات
standing operating procedures	روش جاری مخابرات
cordless [cordless telephone]	تلفن بی سیم [مخابرات]
strangle	در مخابرات یعنی دستگاه
communication chief	رئیس مخابرات یکان
intercepts	نفوذکردن در شبکه مخابرات
digital subscriber line [DSL]	خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
intercepting	نفوذکردن در شبکه مخابرات
master station	پست اصلی مخابرات
communication technician	تعمیر کارفنی مخابرات
communication network	شبکه ارتباط و مخابرات
signal operation instruction	دستور کار مخابرات
intercommunication	مخابرات داخلی یکان
area signal center	مرکز مخابرات منطقه
signal	علایم مخابراتی مخابرات
signaled	علایم مخابراتی مخابرات
signalled	علایم مخابراتی مخابرات
cordless telephone	تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless phone	تلفن بی سیم [مخابرات]
communication and electronics	رسته مخابرات و الکترونیک
helio	ایینه ویژه مخابرات
intercepted	نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercept	نفوذکردن در شبکه مخابرات
cordless [cordless telephone]	گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
phone extension	شماره تلفن فرعی [مخابرات]
cordless phone	گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless telephone	گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
asymmetric digital subscriber line [ADSL]	خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
cryptofacility	تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
wigway	ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
sign off	علایم ختم مخابرات یامکالمات
teletypewriter	دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
spring loaded	فنری کلید ناپایدار در مخابرات
tele communication	مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
radiograph	پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
radiographs	پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
communication deception	گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
cryptocompromise	تولید خطر برای مخابرات رمز
lights out	علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
loran	تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
demodulate	از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
high bit-rate digital subscriber line [HDSL]	خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
teleprinter	تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinters	تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
phonopore	اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
dial up line	خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
bluntly	بی پرده
screened	پرده
tympan	پرده
straight	بی پرده
diaphragms	پرده
outspokenly	بی پرده
curtains	پرده
straightforwardly	بی پرده
screen	پرده
straight out	بی پرده
unreserved	بی پرده
diaphragm	پرده
membrane	پرده
blind	پرده
tympanon	پرده
free spoken	بی پرده
fin footed	پرده پا
franking	بی پرده
blinded	پرده
screening, screenings	پرده
membranes	پرده
vanes	پرده
vane	پرده
screens	پرده
blinds	پرده
hangings	پرده
veil	پرده
smokescreen	پرده
blunted	بی پرده
blunt	بی پرده
mantle	پرده
mantles	پرده
uninhibited	بی پرده
plain spoken	بی پرده
patagium	پرده
blunter	بی پرده
blunting	بی پرده
veils	پرده
bluntest	بی پرده
pall	پرده
window shade	پرده
palled	پرده
palling	پرده
pecten	پرده
palls	پرده
franks	بی پرده
door curtain	پرده
paintings	پرده
franked	بی پرده
straightest	بی پرده
painting	پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.>	در پس پرده
frank	بی پرده
straightforward	بی پرده
pert	بی پرده
franker	بی پرده
straighter	بی پرده
velum	پرده
frankest	بی پرده
purdah	پرده
backstage	در پس پرده
blunts	بی پرده
door curtain	پرده در
sun blind	پرده پنجره
endoderm	پرده درونی
half tone	نیم پرده
straightaway	رک وبی پرده
steel facing membrane	پرده فولادی
to draw the c. forth	پرده افتادن
to draw the c. forth	پرده کشیدن
drumhead	پرده صماخ
the curtain falls	پرده میافتد
endocardium	پرده درونی دل
entracte	میان پرده
round unvarnished tale	سخن بی پرده
lambrequin	یا روی پرده
watertight diaphragm	پرده اب بندی
upholster	پرده زدن
light screen	پرده نور
veil nebula	ابری پرده
veil nebula	سحابی پرده
quater tone	یک چهارم پرده
wanelength	طول پرده
living picture	پرده نقاشی
maidenhead	پرده بکارت
watertight facing	پرده اب بندی
marking panel	پرده شناسایی
mediastinum	میان پرده
A 4-cat play.	نمایش در 4 پرده
palmated	پرده دار
To draw the curtain .	پرده را کشیدن
it is wrapt in mystery	در پرده است
say it frankly	بی پرده بگو
smoke screen	پرده دود
tympanic membrane	پرده صماخ
silver screen	پرده سینما
tympanum	پرده گوش
glozing	پرده پوشی
grout curtain	پرده تزریق
he has a loose tongue	پرده در است
hymenoptera	پرده بالان
hymenopteral or terous	پرده بال
Shrouded in mystrey.	در پرده اسرار
unreserve	بی پرده گویی
pellicular	پرده دار
Iron Curtain	پرده اهنین
franker	بی پرده حرف زن رک
franked	بی پرده حرف زن رک
frank	بی پرده حرف زن رک
diaphragms	میان پرده
diaphragm	میان پرده
tableaus	پرده نقاشی
tableau	پرده نقاشی
fretted	پرده دار
frankest	بی پرده حرف زن رک
franking	بی پرده حرف زن رک
foreshortening	پرده ازروبرو
veils	پرده زدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com