Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
one point perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
Other Matches
concurrent
همرو همزمان
diagonal perspective
پرسپکتیو قطری
diagonal perspective
پرسپکتیو مورب
three point perspective
پرسپکتیو مایل
oblique perspective
پرسپکتیو مایل
panoramic perspective
پرسپکتیو منظرهای
bird's eye perspective
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
shunted
موازی موازی فرعی
shunt
موازی موازی فرعی
shunts
موازی موازی فرعی
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
paralleled
موازی
parallelled
موازی
paralleling
موازی
shunt
موازی
shunted
موازی
shunts
موازی
parallels
موازی
parallel ruler
خط کش موازی
parallelling
موازی
coaxial
موازی
parallel
موازی
two parallel lines
دو خط موازی
parallel port
درگاه موازی
parallel operation
عملیات موازی
parallel operation
عملکرد موازی
parallel run
اجرای موازی
parallel operation
عمل موازی
shunt element
عنصر موازی
parallel interface
رابط موازی
parallel processor
پردازنده موازی
shunt capacitor
خازن موازی
antiparalle
موازی ناهمسو
axially parallel
موازی محوری
serioprallel
دنبالهای و موازی
centronics interface
رابط موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
along
موازی با طول
parallel processing
پردازش موازی
parallel reading
خواندن موازی
shunts
مقاومت موازی
parallelling
برابر خط موازی
parallel processor
موازی پرداز
parallel printing
چاپ موازی
parallel printer
چاپگر موازی
parallels
برابر خط موازی
shunt
مقاومت موازی
shunted
مقاومت موازی
parallel storage
انباره موازی
parallel feed
خورد موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
parallel computer
کامپیوتر موازی
pyeonhi seogi
موازی ایستادن
parallel column
ستونهای موازی
parallel system
شبکه موازی
parallel circuit
مدار موازی
machinist vise
گیره موازی
parallel transmission
مخابره موازی
parallel transmission
انتقال موازی
parallel
برابر خط موازی
parallel cells
یاختههای موازی
parallel adder
افزایشگر موازی
parallelled
برابر خط موازی
paralleled
برابر خط موازی
paralleling
برابر خط موازی
parallel access
دستیابی موازی
parallel connection
اتصال موازی
running in parallel
پردازش موازی
parallel transmission
ارسال موازی
parallel storage
انبارش موازی
collimator
موازی ساز
doube bead
گچ بری موازی
swing
پیچیدن موازی اسکیها
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
twentyfive yard line
خط 52 یاردی موازی خط پایانی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
parallelling
موازی کردن اسکیها
parallels
موازی کردن اسکیها
parallel access
با دست یابی موازی
branch extension
اتصال موازی فرعی
swings
پیچیدن موازی اسکیها
flash
معدن موازی سریع A/D.
flashed
معدن موازی سریع A/D.
clamp base vise
گیره با فکهای موازی
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
parallel adder
جمع کننده موازی
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
parallel clamp
گیره پیچی موازی
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
gules
خطوط موازی عمودی
ideal paralleling
مدار موازی ایده ال
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
flashes
معدن موازی سریع A/D.
collimate
موازی قرار دادن
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
paralleled
موازی کردن اسکیها
to draw parallels
خطهای موازی کشیدن
series parallel connection
اتصال سری- موازی
paralleling
موازی کردن اسکیها
parallel
موازی کردن اسکیها
parallelled
موازی کردن اسکیها
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
to flatten out
بازمین موازی شدن
to flatten out
موازی زمین پروازکردن
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
dual
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
chitary jireugi
ضربه مشت موازی یا افقی
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
rejector
اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
bicylindrical
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
railing
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
paralleling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
railings
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
parallelled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
magnetic shunt
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
multidimensional
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
parallels
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallelling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
petri nets
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
paralleled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
strainght running
فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
array
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
arrays
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
stem turn
پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
fishbone mine
سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
connexions
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connection
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
paralleled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallelling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
infinity
مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
paralleled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
paraheliotropism
موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
paralleling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com