Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
Other Matches
plenum chamber
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
burner
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burners
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
diesel ramjet
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
swinging of flow
نوسانات عرضی جریان
turbulent flow
جریان متلاطم
eddies
جریان متلاطم
eddying
جریان متلاطم
eddied
جریان متلاطم
eddy
جریان متلاطم
skims
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
free eddy
جریان متلاطم ازاد
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
innovation theory
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
eolian
رسوب حاصل از جریان باد
waisting
کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
fanning
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fan
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
runoff
جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
brown out
کاهش جریان برق
joule kelvin effect
انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
get
حاصل کردن گرفتن گیر اوردن
getting
حاصل کردن گرفتن گیر اوردن
gets
حاصل کردن گرفتن گیر اوردن
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
flow meter
فلومتر
rosettes
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
decreased
کاهش دادن کاهش
decreases
کاهش دادن کاهش
decrease
کاهش دادن کاهش
productions
حاصل دادن
production
حاصل دادن
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
fueled
سوخت دادن
fuel
سوخت دادن
fuelled
سوخت دادن
fuelling
سوخت دادن
fuels
سوخت دادن
crop
حاصل دادن چینه دان
cropped
حاصل دادن چینه دان
crops
حاصل دادن چینه دان
aftercrop
حصاد دوم دوباره حاصل دادن
firing
عمل سوخت دادن
correction for attenuation
اصلاح برای کاهش
limit state of failure
حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
lessen
کاهش دادن
lessens
کاهش دادن
palliation
کاهش دادن
lessening
کاهش دادن
lessened
کاهش دادن
to block
[to block up]
[to clog]
[to clog up]
something
جلوی جریان
[ریزش]
چیزی را گرفتن
charactristic curve
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
into plane service
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
thinner
حلالی برای کاهش ویسکوزیته رنگها
to cut back
[on]
something
چیزی را کاهش دادن
to cut down
[on]
something
چیزی را کاهش دادن
to cut something
چیزی را کاهش دادن
credit squeeze
کاهش دادن اعتبار
throttle
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
best power mixture
نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
submarginal land
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
compacted
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacting
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacts
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
put down
پست کردن کاهش دادن
devaluation
کاهش دادن ارزش پول
put-down
پست کردن کاهش دادن
put-downs
پست کردن کاهش دادن
lift wire
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift strut
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
brake specific fuel consumption
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
acoustic
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
natural rate hypothesis
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
inferences
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
acoustic
تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
inference
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
gust alleviation
سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
state chicken
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
to kern
کاهش دادن
[و تنظیم کردن ]
فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
to switch on
اتصال دادن جریان دادن
lightening hole
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
tax friction
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
metal deactivator
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
compression
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
circuit breaker
سویچی برای قطع جریان
circuit breakers
سویچی برای قطع جریان
draining
جریان دادن
drained
جریان دادن
drain
جریان دادن
drains
جریان دادن
sphenoid
شب پرهای
state tiger
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
left hand rule for electron flow
قاعده چپگرد برای جریان الکترون
conduction
توانایی یک ماده برای هدایت جریان
half life period
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
means ends analysis
نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
top-knot
پرهای تارکسر
top-knots
پرهای تارکسر
flights
پرهای تیر
swanskin
پرهای نرم قو
plumage
پرهای زینتی
feathers
پرهای تیر
conductive
مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
right hand rule for electron flow
قاعده راست گرد برای جریان الکترون
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
bituminous paint
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
oscilliations
نوسانات
fluctuations
نوسانات
plumassier
فروشنده پرهای ارایشی
bivalve
دارای دو کپه دو پرهای
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
tectrices
شاه پرهای مرغ
text
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
texts
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
embolectomy
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
gill
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
gill type flap
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
entrance head
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
cyclical fluctuations
نوسانات دورهای
cyclical fluctuations
نوسانات ادواری
year to year fluctuation
نوسانات سالیانه
seasonal fluctuation
نوسانات فصلی
flucuations
نوسانات اقتصادی
seasonal fluctuations
نوسانات فصلی
business fluctuations
نوسانات بازرگانی
ultrasonic
نوسانات مکانیکی
cost variance
نوسانات هزینه
plumulate
دارای پرهای فریف و ریز
pterygoid process
زائده نازله استخوان شب پرهای
pillow
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
weather helm
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
powering
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
pillows
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
powers
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
to sue for damages
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
fuse
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
phreatic fluctuation
نوسانات سطح ایستائی اب
torsional damper
میراکننده نوسانات پیحشی
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
enlisting
برای سربازی گرفتن
enlists
برای سربازی گرفتن
enlist
برای سربازی گرفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com