Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
pelage
پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
Other Matches
to pass muster
در بازدیدارتش و مانند انها
grosbeak
سهره و سینه سرخ و مانند انها
neck wear
کراوات و یقه و مانند انها گردن پوش
porter house
جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
legumen
حبه لوبیا و باقلاو مانند انها تخمدان
sac
عضوکیسه مانند جانور
sacs
عضوکیسه مانند جانور
lyncean
مانند جانور سیاه گوش
paintress
زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
ultraist
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
trichomonad
جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
to pounce on somebody
به کسی ناگهان جستن
[و حمله کردن ]
[مانند جانور شکارگر]
aggregate
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
dead weights
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
notobranchiate
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
epizoic
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
bezel
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
screened
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle
پوشش مو پوشش شاخی
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
guidance
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
yond
انها
those
انها
they
انها
who are they?
انها کی هستند
one of them
یکی از انها
many of them
بسیاری از انها
the most that i can do
بیشتر انها
most of them
بیشتر انها
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
many of them
عده زیادی از انها
i saw none of them
هیچکدام از انها را ندیدم
he rolled them by
سواره از پهلوی انها رد شد
neither of them know
هیچکدام از انها نمیدانند
extending
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
curtesy
زوج از انها ارث می برد
extend
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extends
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
they were badly officered
افسران انها خوب نبودند
they came to a rupture
میانه انها بهم خورد
i alone bear the brunt of it
خدمت انها بر من واجب می اید
they are cured by nature
طبیعت انها را درمان میکند
they are of a doubtful paterni
اصل انها معلوم نیست
it is a pity of them
دل ادم برای انها میسوزد
brass bands
ادوات انها از برنج باشد
logroll
غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
podiatry
دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
brass band
ادوات انها از برنج باشد
pepo
کدو و خیار ومانند انها
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
crackleware
فروفی که سطح انها ترک داریامودارمینماید
onomastics
علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
tzigane
وابسته به کولیهای مجار یاموزیک انها
corrective maintenance
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
the exercised thier veto
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
their principal food is rice
خوراک عمده انها برنج است
it filled their hearts with t
ترس زیاد دردل انها انداخت
vendor rating
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
pile group
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
benday
جداکردن دومنطقه بوسیله ایجادشیار بین انها
turret guns
توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
age grouping
طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
pastry
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
interdenominational
وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
pastries
کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
they rate as tonic drugs
انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
apod
جانور بی پا
animalize
جانور
it pron
ان جانور
malacostracan
جانور
nightwalker
جانور شب پر
he
جانور نر
creature
جانور
creatures
جانور
johnny
جانور نر
it
ان جانور
beasts
جانور
beast
جانور
structure of an animal
جانور
animal
جانور
animals
جانور
ruffianly
جانور خو
cunclude
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
diachrony
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
slow moving
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
dispatching priority
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
pragmatics
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
computer literacy
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
land shark
کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
expired appropriation
اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
long life itemes
اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
check flight
پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
liquid consonants
حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
bead roll
صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
shell fish
جانور صدف
zoologist
جانور شناس
poikilotherm
جانور خونسرد
poikilothermism
خونسردی جانور
pollard
جانور بی شاخ
tardigrade
جانور کندرو
zoomorphic
<adj.>
جانور گونه
zoophagous
جانور خوار
rodents
جانور جونده
game
جانور شکاری
stinkard
جانور بدبو
on heat
[British E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
in heat
[American E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
plantigrade
جانور دوپا
amebae
جانور تک سلولی
zoophilic
علاقمند به جانور
brutality
جانور خویی
proud
<adj.>
جانور حشری
polypod
جانور بسیارپا
ungulate
جانور سم دار
edentate
جانور بی دندان
pudge
جانور چاق
zoology
جانور شناسی
nekton
جانور شناور
monocule
جانور یک چشم
craw
معده جانور
polystomatous
جانور بسیار
amoebas
جانور تک سلولی
polystome
جانور بسیار
brutalization
جانور خویی
brutalities
جانور خویی
brutes
جانور حیوان
brutal
جانور خوی
zoophilous
علاقمند به جانور
brute
جانور حیوان
zootomy
جانور شکافی
mammifer
جانور پستاندار
pelagian
جانور دریایی
scavenger
جانور لاشخور
saxicolous
جانور سنگ زی
saxicoline
جانور سنگ زی
beastliness
جانور خویی
milker
جانور شیرده
mammiferous
جانور پستاندار
amoebae
جانور تک سلولی
hybrid
جانور دورگه
strayed
جانور ولگرد
saprozoon
جانور پوده زی
rodent
جانور جونده
strays
جانور بی صاحب
scavengers
جانور لاشخور
perissodactyl
جانور فرد سم
zootheism
جانور پرستی
stray
جانور بی صاحب
scrag
جانور نحیف
animalculum
جانور ریزه
animalist
نقاش جانور
straying
جانور بی صاحب
fauna
جانور نامه
amoeba
جانور تک سلولی
amebas
جانور تک سلولی
sick
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
beadroll
صورت مردگانیکه باید برای ارواح انها فاتحه یادعابخوانند
wind rose
نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
ecology
علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
investors
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
current liability
اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
investor
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
blasting machine
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
sickest
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
unliquidated damages
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
cumulo nimbus
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
bench mark
علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
modem
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
short timer
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
lot integrity
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
beef up
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
people sniffer
رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
zoophyte
انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
mysticism
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
nihilism
اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
anteaters
جانور پستاندارمورچه خوار
scavengers
جانور کثافت خور
orca
جانور بزرگ دریایی
orc
جانور بزرگ دریایی
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
scavenger
جانور کثافت خور
molluscs
جانور نرم تن حلزون
ratter
موش گیر
[جانور]
paleozoology
دیرین جانور شناسی
marsupials
جانور کیسه دار
marsupial
جانور کیسه دار
rat catcher
موش گیر
[جانور]
ratcatcher
موش گیر
[جانور]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com