English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
overwatch پوشش حرکت
Search result with all words
travelling حرکت بدون پوشش ومراقبت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
Other Matches
bezel پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
screens پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
cuticle پوشش مو پوشش شاخی
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
roofs پوشش
roof پوشش
sheathing پوشش
shrouded پوشش
roofing پوشش
covers پوشش
involucrum پوشش
involucre پوشش
shroud پوشش
mulches پوشش
mulch پوشش
integument پوشش
disguised پوشش
disguises پوشش
disguising پوشش
envelopment پوشش
encrustment پوشش
crustification پوشش
cowling پوشش
robe پوشش
robes پوشش
coat پوشش
coated پوشش
coatings پوشش
coats پوشش
surfaces پوشش
coverture پوشش
surfaced پوشش
disguise پوشش
overlays پوشش
coverings پوشش
cover پوشش
concealment پوشش
hypethral بی پوشش
overlay پوشش
encrustations پوشش
encrustation پوشش
capping پوشش
head gear پوشش سر
packing پوشش
overlaying پوشش
surface پوشش
coating پوشش
facings پوشش
linings پوشش
cladding پوشش
lining پوشش
camouflages پوشش
camouflaged پوشش
envelopes پوشش
envelope پوشش
sconce پوشش
covering پوشش
sheaths پوشش
facing پوشش
reimbursement پوشش
sheath پوشش
reimbursements پوشش
cowl پوشش
masking پوشش
tunics پوشش
tunic پوشش
cowls پوشش
mask پوشش
masks پوشش
tunc پوشش
camouflaging پوشش
camouflage پوشش
jacket پوشش
capsule پوشش
capsules پوشش
coverage پوشش
shields پوشش
cases پوشش
shield پوشش
case پوشش
encasing پوشش
casing پوشش
revetment پوشش
casings پوشش
perianth پوشش گل
jackets پوشش
stabile بدون حرکت بی حرکت
priming coat پوشش استری
protective cover پوشش حفافتی
tile lining پوشش کاشی
tunicate پوشش دار
disposed بدون پوشش
backing پشتیبان پوشش
coverage rate نرخ پوشش
surfacing لایه پوشش
gilts پوشش طلا
riprap پوشش سنگریز
revetment پوشش بدنه
riprap پوشش سنگچین
depleted cover پوشش کاهسته
husk بی پوشش کردن
piston cover پوشش پیستون
tunicated پوشش دار
unlined بدون پوشش
dolomite lining پوشش دولومیت
placed riprap پوشش نرم
refractory coating پوشش نسوز
rock wash پوشش سنگی
roofing=roofcovering پوشش بام
husks بی پوشش کردن
explosion proof پوشش ضد انفجار
envelope پوشش منحنی
metallic packing پوشش فلزی
sheating of cable پوشش کابل
incrustation قشر پوشش
incrustment قشر پوشش
insurance cover پوشش بیمه
lime pocket پوشش اهک
theca پوشش کپسول
shields سپر پوشش
tegmen پوشش طبیعی
tar macadam پوشش قیر و شن
involucre پوشش غشایی
shield سپر پوشش
it is good for spring wear برای پوشش
surface dressing پوشش سطحی
stone lining پوشش سنگی
steel jacket پوشش فولادی
envelopes پوشش منحنی
exposed بدون پوشش
screening constant ثابت پوشش
filter packing پوشش صافی
fire cover پوشش اتش
forward lap پوشش جلو
gaberdine لباس پوشش
sheaths پوشش روپوش
sheath پوشش روپوش
gravel pack پوشش شنی
hearth jacket پوشش کوره
nickel cladding پوشش نیکلی
neurilemma or lema پوشش برونی پی
timbering پوشش چوبی
mulching پوشش دهی
moving screen پوشش ممانعتی
hiding power قدرت پوشش
covering پوشش سرپوش
impervious blanket پوشش نفوذناپذیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com