English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
compromising emanation پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
Other Matches
hot spots نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spot نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
run a risk <idiom> ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
herculean خطرناک
malignant خطرناک
hazardous خطرناک
dicey خطرناک
parlous خطرناک
jeopardous خطرناک
grave بم خطرناک
graves بم خطرناک
gravest بم خطرناک
critical خطرناک
perilous خطرناک
unsafe خطرناک
pernicious anemia کم خونی خطرناک
black propaganda تبلیغات خطرناک
hazardous goods کالاهای خطرناک
offensive weapon سلاح خطرناک
perilously بطور خطرناک
sthenic قوی خطرناک
hazardous goods امتعه خطرناک
marginal حاشیهای خطرناک
dangerous play بازی خطرناک
disastrous خطرناک فجیع
between wind and water در جای خطرناک
warm corner جای خطرناک
venturesome با تهور خطرناک
danger space فضای خطرناک
predicaments وضع خطرناک
predicament وضع خطرناک
dangerousness وضعیت خطرناک
danger bearing سمت خطرناک
critically wounded مجروح خطرناک
dangerously بطور خطرناک
danger area منطقه خطرناک
death trap بسیار خطرناک
death traps بسیار خطرناک
serious سخت خطرناک
black body قسمت خطرناک
malignantly بطور خطرناک یاردی
breakneck فوق العاده خطرناک
danger space فضای هوایی خطرناک
dicey <idiom> خطرناک [اصطلاح روزمره]
pixy ادم بازیگوش و خطرناک
calamitous مصیبت بار خطرناک
pixie ادم بازیگوش و خطرناک
hairy <idiom> خطرناک [اصطلاح روزمره]
pixies ادم بازیگوش و خطرناک
imminent قریب الوقوع خطرناک
subcritical زیر مرحله خطرناک وبحرانی
krait مار سمی و خطرناک هندی
cockatrice ادم خیلی مضر و خطرناک
porbeagle کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
near collision فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
wipe out افتادن خطرناک از روی تخته موج
aldis lmap چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
small craft warning پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
signal security تامین مخابراتی
communication security تامین مخابراتی
communication security برقراری تامین مخابراتی
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
transmission security تامین ارسال پیام
privacy جداسازی مبادله پیام برای تامین
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
lu LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
PIA مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
InBox خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
teleconferencing ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
garnishee کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
remanding اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment تامین خواسته حکم تامین مدعابه
challenge and reply ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
prompt پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
receipt notification خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
UA نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
end کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
wilco پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
service message پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
acknowledge 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
communication line خط مخابراتی
signal communications ارتباطات مخابراتی
signal flag پرچم مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal services خدمات مخابراتی
telenet شبکه مخابراتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
communication satellite ماهواره مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
communication deception فریب مخابراتی
communications system سیستم مخابراتی
communications protocol پروتکل مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
copied نگهبان مخابراتی
copy نگهبان مخابراتی
communication network شبکه مخابراتی
communication signal سیگنال مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
communications channel کانال مخابراتی
copying نگهبان مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
additive پیوند کد مخابراتی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
volumes قدرت دستگاه مخابراتی
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
volume قدرت دستگاه مخابراتی
selsyn سیستم سینکرونیزه مخابراتی
ace high سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
signalled علایم مخابراتی مخابرات
way station ایستگاه رله مخابراتی
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
signal علایم مخابراتی مخابرات
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
signaled علایم مخابراتی مخابرات
communications software نرم افزار مخابراتی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
phase jitter اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
directed net شبکه توجیه شده مخابراتی
courier ماهواره مخابراتی رله کننده
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
couriers ماهواره مخابراتی رله کننده
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
simplex circuit مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
single line مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
clocking روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
ecom Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
multidrop line پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
enchainment ارتباط
concernment ارتباط
liaison ارتباط
correspondency ارتباط
communication ارتباط
communicating ارتباط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com