Total search result: 202 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
mail |
پیام های ارسالی بین کاربران صفحه آگهی یا شبکههای مابین |
mails |
پیام های ارسالی بین کاربران صفحه آگهی یا شبکههای مابین |
|
|
Other Matches |
|
mail |
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه |
mails |
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه |
notice board |
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود |
InBox |
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه |
cue |
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی |
cues |
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی |
c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران |
piggybacking |
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است |
InBox |
پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است |
NetBEUI |
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود |
prompts |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompted |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompt |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
e mail |
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه |
electronic |
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه |
email |
سیستم ارسال پیام و دریافت آن ازسایر کاربران شبکه |
post offices |
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی |
post office |
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی |
chat |
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ |
chatted |
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ |
CBMS |
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران |
chatting |
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ |
chats |
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ |
acknowledging |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledge |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledges |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
microsoft |
فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند |
text |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
traffics |
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی |
trafficked |
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی |
traffic |
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی |
texts |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
trafficking |
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی |
queried |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
querying |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
query |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
queries |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
invite |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
invited |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
invites |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
electronic |
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند |
result code |
پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم |
acknowledging |
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است |
ack |
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است |
acknowledges |
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است |
acknowledge |
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است |
alert |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
alerted |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
alerts |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
dialogue |
پیام روی صفحه نمایش از برنامه به کاربر |
dialogues |
پیام روی صفحه نمایش از برنامه به کاربر |
dialog |
پیام روی صفحه نمایش از برنامه به کاربر |
banner |
پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود |
banners |
پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود |
CUG |
ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز |
scans |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
scanned |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
scan |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
whitest |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
white |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
whiter |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
medial |
مابین |
twixt |
مابین |
between |
مابین |
in between |
فی مابین |
betwixt |
مابین |
tween |
فی مابین |
challenge and reply |
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام |
quoting |
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد |
authentication |
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است |
atrioventricular |
مابین دهلیز و بطن قلب |
information networks |
شبکههای اطلاعاتی |
receipt notification |
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است |
radiogram |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
radiograms |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
dogfight |
جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی |
dogfights |
جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی |
joint operations |
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش |
cameos |
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد |
signing on |
فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده |
cameo |
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد |
UA |
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد |
codress |
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی |
qwerty keyboard |
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی |
nebula |
تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری |
anagrams |
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب |
anagram |
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب |
fcc |
شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد |
polynomial code |
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است |
backbone |
گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند |
backbones |
گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند |
campus network |
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی |
adman |
آگهی گر |
advertising |
آگهی |
advertisement |
آگهی |
letter of advice |
آگهی |
end |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
ended |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
ends |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
CSMA CA |
روش کنترل دستیابی به شبکههای Apple Talk به کار می رود و نه در استانداردهای OSI |
public notice |
آگهی به مردم |
How much does an ad per line cost? |
هر خط یک آگهی چقدراست؟ |
advertising |
آگهی کردن |
advertising pillar |
ستون آگهی |
advertise |
آگهی دادن |
advertising column |
ستون آگهی |
advertising poster |
محل نصب آگهی |
advertisement |
آگهی های تجارتی |
prospectus |
آگهی پذیره نویسی |
advertising |
تبلیغ و آگهی تجاری |
MTA |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال . |
service message |
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره |
wilco |
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم |
penned |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
pen |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
pens |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
penning |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
classified advertisement |
آگهی طبقه بندی شده |
classified advertisement |
آگهی کوچک در جای خاص |
HSSI |
اتصالات سری که داده را تا نرخ مگابایت در ثانیه ارسال میکند. که در برخی شبکههای گسترده به کار می رود |
clattered |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clatter |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clattering |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clatters |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
notice |
اعلامیه [روی تابلو یا ستون آگهی] |
kelly drive bushing |
اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد |
sysop |
شخصی که سیستم تخته آگهی یا شبکه را نگه می دارد |
BNC T piece connector |
فلزی به شکل ح T که کارت آداپتور را به انتهای دو بخش RG وصل میکند کابل Loaxial باریک در نصب شبکههای اینترنت به کار می رود |
token bus network |
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند |
backbone |
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند |
backbones |
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند |
paper white monitor |
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه |
user group |
گروه کاربران |
fibre distributed data interface |
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است |
scan |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
scans |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
scanned |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
ksr |
ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است |
plasma display |
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه |
consol |
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار |
raster |
گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند |
table |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
autos |
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد |
auto |
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد |
portraits |
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است |
cons |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
conning |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
conned |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
con |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
tabling |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
tables |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
tabled |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
portrait |
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است |
routing |
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد |
lead in page |
صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند |
raster |
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT |
multiviewports |
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد |
glares |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
data tablet |
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی |
flat |
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد |
glared |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
glare |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
flattest |
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد |
security |
مشخصات کاربران مجاز |
bill poster |
کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است |
bill posters |
کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است |
notebook computer |
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد |
stations |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
station |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
refresh buffer |
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند |
backlight |
چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند |
hyperlink |
کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد |
stationed |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
discs |
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره |
disc |
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره |
device |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
devices |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
liveware |
عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری |
FDDI |
استانداردن ن لاANSI برای شبکههای با سرعت بالا که از کابل با فیبر نوری در توپولوژی حلقه دو سویه استفاده میکند. داده در واحد مگابایت در ثانیه منتقل میشود |
shared |
توسط کاربران دیگر شبکه است |
users |
انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص |
cell phone users while driving |
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی |
migration |
انتقال کاربران از یک سخت افزار به دیگری |
server |
توسط کاربران متعدد در یک زمان است |
shares |
توسط کاربران دیگر شبکه است |
user |
انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص |
share |
توسط کاربران دیگر شبکه است |
buttoned |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
button |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
cls |
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ |
buttoning |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
backbones |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
backbone |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
implicit reference |
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است |
page |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
paged |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
pages |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
distributing |
ارسال داده یا اطلاع به کاربران در شبکه یا سیستم |
distributes |
ارسال داده یا اطلاع به کاربران در شبکه یا سیستم |
maximum |
بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر |