Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English
Persian
outdoor lighting fixtures
چراغهای روشنائی محوطه
Other Matches
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
illuminant
روشنائی بخش
artificial lighting
روشنائی مصنوعی
lamplight
روشنائی چراغ
lambencyr
با روشنائی ملایم
distributed flood ligh system
روشنائی کلی توسط پروژکتور
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
to stand in one's light
جلو روشنائی کسی را گرفتن مجال ترقی بکسی ندادن
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
battle lights
چراغهای جنگی
navigation light
چراغهای ناوبری
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
breakdown lights
چراغهای عدم کنترل
side lights
چراغهای طرفین ناو
Christmas trees
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
Christmas tree
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
footlights
ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
The lights of the aircraft were blinking.
چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
signal light
چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
light
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lighted
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lightest
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
course light
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
haw
محوطه
hawed
محوطه
hawing
محوطه
haws
محوطه
enclosures
محوطه
enclosure
محوطه
garth
محوطه
zones
محوطه
precincts
محوطه
wards
محوطه
compounds
محوطه
compounds
: محوطه
ward
محوطه
compounded
محوطه
areas
محوطه
precinct
محوطه
compounded
: محوطه
zone
محوطه
area
محوطه
compound
: محوطه
space
محوطه
spaces
محوطه
compound
محوطه
ground
محوطه
trap
محوطه کوچک
lot
قرعه محوطه
clear way
محوطه صعود
cincture
حلقه محوطه
chill space
محوطه سردخانه
buffer distance
محوطه امنیت
Inc
مخفف محوطه
area of visibility
محوطه دید
area of probability
محوطه احتمالات
god's acre
محوطه کلیسا
dock yard
محوطه بارانداز
yard
محوطه یا میدان
courtyard
محوطه محصور
stockyard
محوطه دامداری
runout
محوطه دویدن
yard man
متصدی محوطه
run way
محوطه فرود
out port
بندرخارج از محوطه
cubby
محوطه مکعب
goal crease
محوطه دروازه
freeze space
محوطه سردخانه
environment architecture
معماری محوطه
enceinte
محوطه قلعه
embarkation area
محوطه بارگیری
dock yard
محوطه لنگرگاه
penalty areas
محوطه پنالتی
closest
چهاردیواری محوطه
run
ترتیب محوطه
lawn
محوطه چمن
yards
حیاط محوطه
lawns
محوطه چمن
yards
محوطه یا میدان
yard
حیاط محوطه
close
چهاردیواری محوطه
closer
چهاردیواری محوطه
closes
چهاردیواری محوطه
ambit
وسعت محوطه
runs
ترتیب محوطه
penalty area
محوطه پنالتی
farmyard
محوطه مزرعه
apron
محوطه بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
farmyards
محوطه مزرعه
chill space
محوطه سرد انبار
wards
حیاط محوطه زندان
impark
در محوطه نگاه داشتن
holding ground
محوطه نگهدارنده لنگر
parking
محوطه پارک کردن
cubbyhole
محوطه کوچک ومحصور
quarterdeck
محوطه تشریفات ناو
quarterdecks
محوطه تشریفات ناو
loculus
محوطه یاحفره کوچک
magazine space
محوطه زاغه مهمات
ward
حیاط محوطه زندان
catcher's box
محوطه مخصوص توپگیر
run way
محوطه دویدن هواپیما
sites
محل محوطه کار
back judge
داور در محوطه دفاعی
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
backcourt
محوطه پشت یک سوم
sited
محل محوطه کار
area of uncertainity
محوطه عدم امنیت
fabrique
[ساختمانی در محوطه باغ]
landscape architecture
معماری محوطه سازی
plainer
میدان یا محوطه جنگ
site
محل محوطه کار
plain
میدان یا محوطه جنگ
plains
میدان یا محوطه جنگ
plainest
میدان یا محوطه جنگ
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
ping pong court
محوطه بازی پینگ پنگ
nets
محوطه تمرین محصوربا تور
outland
زمینهای خارج از محوطه ملک
pickup field
محوطه سوار شدن درهواپیما
gully
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
outer fix
محوطه توقف خارجی هواپیما
loculus
محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
net
محوطه تمرین محصوربا تور
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
border break
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
arresting sheave span
محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
back room
محوطه بین خط پایانی ودیوار
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
nett
محوطه تمرین محصوربا تور
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
gullies
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gulleys
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
regions
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
embarkation area
محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
region
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
yardmaster
رئیس محوطه بارانداز راه اهن
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
navy yard
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
drylot
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
Genius Loci
نابغه
[واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
bloop
ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
toll
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
short lot
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
tolls
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
chute
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
chutes
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
noncontiguous facility
تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
outfield
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
compounds
انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded
انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compound
انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
squash tennis
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
bull pen
محوطه نرده دار تمرین توپگیری بیس بال توپزنهای ذخیره بیس بال
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
shed space
فضای بسته چند تونله محوطه چند تونله
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com