Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
blinker |
چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام |
|
|
Other Matches |
|
MTA |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال . |
blind |
چراغ چشمک زن |
blinds |
چراغ چشمک زن |
blinded |
چراغ چشمک زن |
blinker |
چراغ چشمک زن |
flashing light |
چراغ چشمک زن |
interrupted flashing light |
چراغ چشمک زن منقطع |
alternating light |
چراغ چشمک زن متغیر |
aldis lmap |
چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود |
message |
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود |
messages |
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود |
lockouts |
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه |
lockout |
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه |
receipt notification |
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است |
UA |
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد |
codress |
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی |
polynomial code |
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است |
anti collision light |
چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد |
position light |
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع |
messages |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
message |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
acknowledge |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledging |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledges |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
transmission |
ارسال پیام |
transmissions |
ارسال پیام |
release |
اجازه ارسال پیام |
released |
اجازه ارسال پیام |
signal |
ارسال پیام به کامپیوتر |
signaled |
ارسال پیام به کامپیوتر |
signalled |
ارسال پیام به کامپیوتر |
releases |
اجازه ارسال پیام |
message precedence |
ارجحیت ارسال پیام |
time of origin |
زمان ارسال پیام |
transmission security |
تامین ارسال پیام |
flames |
ارسال پیام نامناسب به کاربر |
sender |
شخصی که پیام ارسال میکند |
flame |
ارسال پیام نامناسب به کاربر |
sign off |
علامت ختم ارسال پیام |
radmail |
وسیله ارسال پیام رادیویی |
senders |
شخصی که پیام ارسال میکند |
air signal |
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی |
redirect |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
multiplex |
ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال |
redirecting |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
redirection |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
redirects |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
telecommunications |
فناوری ارسال و دریافت پیام در یک مسافتی |
redirected |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
conventional sign |
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه |
despatches |
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی |
terminals |
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود |
blind circuit |
مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود |
messages |
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند |
blind transportation |
ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب |
message |
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند |
terminal |
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود |
broadcasts |
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود |
despatched |
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی |
tails |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
despatching |
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی |
dispatch |
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی |
dispatched |
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی |
dispatches |
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی |
despatch |
عمل ارسال موضوعات یا اطلاعات یا پیام ها به محلی |
tailed |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
radio relay |
رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی |
tail |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
broadcast |
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود |
e mail |
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه |
electronic |
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه |
email |
سیستم ارسال پیام و دریافت آن ازسایر کاربران شبکه |
listening silence |
به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام |
tape relay |
ارسال و دریافت پیام به وسیله نوار یا به شکل نوارضبط |
mac |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
macs |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
times |
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند |
timed |
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند |
time |
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند |
test |
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن |
tests |
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن |
CBMS |
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران |
forwarded |
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید |
forward |
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید |
tested |
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن |
cyphers |
سیستم ارسال پیام به صورت غیر قابل خواندن با کلید رمز |
cipher |
سیستم ارسال پیام به صورت غیر قابل خواندن با کلید رمز |
chats |
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ |
chat |
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ |
queued |
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند |
queues |
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند |
chatted |
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ |
chatting |
ارسال و دریافت پیام با کاربران دیک در اینترنت به صورت بلاد رنگ |
queueing |
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند |
queue |
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند |
ciphers |
سیستم ارسال پیام به صورت غیر قابل خواندن با کلید رمز |
storing |
سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند |
store |
سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند |
stop |
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده |
stopped |
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده |
stopping |
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده |
stops |
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده |
InBox |
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه |
blind carbon copy |
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست |
gateways |
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد |
blind copy receipt |
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست |
gateway |
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد |
telecommuting |
که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند |
datum dan buoy |
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب |
teleprinter |
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است |
Eudora |
برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت |
teleprinters |
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است |
imethod |
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر |
switching |
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند |
BCC |
گونهای از برنامههای پست الکترونیکی که یک کاربر یک پیام را به چندین کاربر در یک زمان ارسال میکند |
invitation |
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام |
invitations |
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام |
vim |
مجموعه استانداردهای Apple, Novell , Borland ,IBM که حاوی روش ارسال پیام های پست الکترونیکی بین برنامههای کاربردی است |
Uuencoding |
روش تبدیل متن و فایل به قالب شبه متن تا به صورت پیام پست الکتریکی ارسال شوند |
layer |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
layers |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
ground signals |
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه |
junction |
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره |
junctions |
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره |
reference point |
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر |
c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران |
carrier |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
carriers |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
challenge and reply |
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام |
piggybacking |
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است |
InBox |
پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است |
quoting |
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد |
authentication |
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است |
signalling |
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده |
CSMA CD |
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود |
prompt |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompted |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompts |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
control point |
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور |
radiogram |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
radiograms |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
anagram |
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب |
anagrams |
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب |
civision |
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی |
triple point |
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی |
foot spot |
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد |
pull up point |
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب |
picture point |
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی |
bearing |
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما |
ti;me to go |
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری |
end |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
ends |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
ended |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
pointillism |
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری |
line of vision |
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید |
switching |
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه |
free drop |
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان |
zeros |
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن |
zero |
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن |
zeroes |
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن |
xmodem |
پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون |
relay |
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر |
relayed |
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر |
relays |
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر |
overflows |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
overflow |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
overflowed |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
XON/XOFF |
پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند |
jitter |
خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند |
scrolls |
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد |
scroll |
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد |
constructive receipt billing |
ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه |
asynchronous |
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند |
service message |
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره |
wilco |
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم |
fog signal |
علایم مه |
load point |
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن |
marks |
هدف نقطه اغاز نقطه فرود |
mark |
هدف نقطه اغاز نقطه فرود |
approached |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
approach |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
approaches |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
azimuth |
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر |
blink |
چشمک |
simperer |
چشمک زن |
twinkle |
چشمک |
eyewink |
چشمک |
blinked |
چشمک |
blinks |
چشمک |
twinkler |
چشمک زن |
blinker |
چشمک زن |
winker |
چشمک زن |
flasher |
چشمک زن |
twinkles |
چشمک |
twinkled |
چشمک |
twinkling |
چشمک |
flickers |
چشمک زن |
flickered |
چشمک زن |
flicker |
چشمک زن |
sign flasher |
چشمک زن |