Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
drop mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
Other Matches
three turn
چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
undercuts
ضربه قوسدار با چرخش بعقب
undercut
ضربه قوسدار با چرخش بعقب
backspin
چرخش و غلطیدن گوی بعقب
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countering
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countered
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
lay back spin
چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
looped
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loops
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
mapes
چرخش کامل در هوا و برگشت روی پای دیگر
swing roll
چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
backs
بعقب رفتن بعقب بردن
back
بعقب رفتن بعقب بردن
mazurka
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
page in
فرایند رفت و برگشت نامه یاداده از دیسک به حافظه اصلی کامپیوتر
page out
فرایند رفت و برگشت نامه هایا داده از حافظه اصلی کامپیوتر به دیسک
stop shot
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
loop step
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
invcersely
بعکس
reversely
وارونه بعکس
parheliacal
وابسته بعکس خورشیدیاشمس کاذب
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
jolly boat
قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
hachures
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
stockli
حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
rearwards
بعقب
sternway
حرکت بعقب
resupine
بعقب برگشته
retroverted
بعقب برگشته
reversion
برگشتگی بعقب عود
untread
بعقب گام برداشتن
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
wavy
جنبش بعقب و جلو متموج
snowplow
توقف با بردن پاشنه ها بعقب
receding
دور شدن بعقب سرازیرشدن
recedes
دور شدن بعقب سرازیرشدن
receded
دور شدن بعقب سرازیرشدن
backcross
چند پشت بعقب برگشتن
recede
دور شدن بعقب سرازیرشدن
retroflex
خمیده بعقب قفا رفتن زبان
kick out
وزن خود را بعقب تخته موج بردن
pickup
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
in irons
نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
climber
پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
single action
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
sealsking
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
reversal
برگشت
right of reversion
برگشت
recoil
برگشت
recoiled
برگشت
capsizal
برگشت
reverts
برگشت
retrogression
برگشت
reverting
برگشت
retrocession
برگشت
retrocedence
برگشت
return
برگشت
recoiling
برگشت
turnrounds
برگشت
back water
برگشت اب
regression
برگشت
tergiversation
برگشت
drawback
برگشت
relapsed
برگشت
upturn
برگشت
turnaround
برگشت
turnarounds
برگشت
returned
برگشت
recoveries
برگشت
recovery
برگشت
reoccur
برگشت
regurgitation
برگشت
regression line
خط برگشت
reflux
برگشت
refluence
برگشت
recurrenge
برگشت
recrvdescence
برگشت
recrudescence
برگشت
reversals
برگشت
d.c. restoration
برگشت دی سی
d.c. reinsertion
برگشت سی دی
returning
برگشت
reverted
برگشت
returns
برگشت
revert
برگشت
return line
خط برگشت
relapse
برگشت
drawbacks
برگشت
relapses
برگشت
relapsing
برگشت
recoils
برگشت
veered
برگشت
turnover
برگشت
veer
برگشت
turnabout
برگشت
veers
برگشت
turnabouts
برگشت
rematch
مسابقه برگشت
returnable
قابل برگشت
regression coefficient
ضریب برگشت
retrogresses
پس رفتن برگشت
regressive
برگشت کننده
turns
برگشت شناگر
retrocedent
برگشت کننده
regression equation
معادله برگشت
return flow
جریان برگشت
return current
جریان برگشت
return wire
سیم برگشت
retrogressing
پس رفتن برگشت
return conductor
سیم برگشت
regression time
زمان برگشت
return cargo
محموله برگشت
repercussion
انعکاس برگشت
return pipe
لوله برگشت
downward travel
ضربه برگشت
retrocessive
برگشت کننده
linear regression
برگشت خطی
grid return
سیم برگشت
irreversibility
برگشت ناپذیری
irremeable
برگشت نا پذیر
armstand dive
بالانس برگشت
re-
برگشت دادن
turning point
نقطه برگشت
ground return
برگشت زمینی
turning points
نقطه برگشت
short return
برگشت کوتاه
irrevocability
برگشت ناپذیری
flashback
برگشت شعله
irriversible
برگشت ناپذیر
return flight
پرواز برگشت
reverses of fortune
برگشت روزگار
reversibility
برگشت پذیری
turn
برگشت شناگر
revocable
قابل برگشت
flyback pulse
پالس برگشت
flashbacks
برگشت شعله
image reversal
برگشت تصویر
backs
درعقب برگشت
nonlinear regression
برگشت غیرخطی
backward reaction
واکنش برگشت
reverberation
برگشت امواج
rebounding
ضربه برگشت
rebounded
ضربه برگشت
rebound
ضربه برگشت
reverberations
برگشت امواج
turnaround time
زمان برگشت
retrograde
برگشت دهنده
turnaround form
شکل برگشت
reversible
برگشت پذیر
payback period
دوره برگشت
irreversible
برگشت ناپذیر
irrevocably
بطور بی برگشت
back water curve
منحنی برگشت اب
retrogressive
برگشت کننده
reflectors
برگشت دهنده
reflector
برگشت دهنده
backspace
برگشت به عقب
turnaround documents
مستندات برگشت
re
برگشت دادن
recurrence interval
زمان برگشت
turn around time
زمان برگشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com