Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
the cardinal humours	چهار ابگونه
Other Matches
cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster	تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium	چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
liquid	ابگونه
liquids	ابگونه
waters	ابگونه
watering	ابگونه
water	ابگونه
watered	ابگونه
quatrefoil	چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
liquefaction	ابگونه سازی
liquidly	ابگونه وار
the vitreoud humour	ابگونه شیشهای
hydrometry	ابگونه سنجی
tetragonal	دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir	انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous	دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron	جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana	چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
nedula	ابر ابگونه پاشیدنی
hydro statics	علم تعادل ابگونه ها
hydrodynamics	علم نیرو وجنبش ابگونه ها
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
hydatid	کیسه ابگونه کیست هیداتیک
homogenate	ابگونه یا ماده یک جنس یا یک جور شده
hydrometric	وابسته به سنجش وزن ویژه ابگونه ها
quatrefoil	چهار ترک چهار گوشه
qyaternary	چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles	چهار گوش چهار دیواری
quadrangle	چهار گوش چهار دیواری
stop bath	ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
quadruped	چهار پا
quadrupeds	چهار پا
quadrilateral	چهار بر
quadrilaterals	چهار بر
four	چهار
quadrupling	چهار لا
quadruples	چهار لا
quadrupled	چهار لا
quadruple	چهار لا
quadrate	چهار یک
tetrad	چهار
quatre	چهار
tetragon	چهار بر
quartile	چهار یک
quarter	چهار یک
backfour	چهار مدافع
cross legged	چهار زانو
double breasted	کت چهار دکمه
tetrasporous	چهار هاگی
four dimensional	چهار بعدی
four cycle	چهار چرخه
tetrahedral	چهار وجهی
tetrahedral	چهار ضلعی
four o'clock	ساعت چهار
all fours	چهار دست و پا
four	عدد چهار
footstool	چهار پایه
tetrastich	چهار بیتی
footstools	چهار پایه
quadrilateral	چهار ضلعی
quadrilateral	چهار جانبه
tetrapod	پروانه چهار پا
tetraphyllous	چهار برگه
tetrameter	چهار وزنی
tetramerous	چهار جزیی
quadrilaterals	چهار ضلعی
quadrilaterals	چهار جانبه
tetrastichous	چهار جزیی
tetrasporic	چهار هاگی
tetrahedron	چهار وجهی
four pole	چهار قطبی
long legged	چهار پایه
twice is	دو دو تا چهار تا میشود
point four	اصل چهار
the four seasons	چهار فصل
quadrivalent	چهار ارزشی
tetrasyllabic	چهار هجائی
quadrisyllabic	چهار هجائی
quadrangular	چهار گوشه
quadrant	چهار گوش
quadrant	چهار یک دایره
quadraple	چهار برابر
quadrifid	چهار شکافی
quadrate	چهار گوش
quatrefoil	گل چهار گلبرگی
qyaternary	چهار تایی
tetragon	چهار گوشه
four way	چهار لولهای
four way	چهار راه
foursquare	چهار ضلعی
tetragon	چهار ضلعی
tetradactylous	چهار پنجهای
tetrad	چهار عنصری
tetratomic	چهار اتمی
quadrivalent	چهار بنیانی
tetravalent	چهار فرفیتی
tertramerous	چهار جزئی
tetravalent	چهار بنیانی
square dome	چهار طاقی
quadric	چهار تایی
Wednesday	چهار شنبه
quads	چهار قلو
quadripartite	چهار جزئی
gallop	چهار نعل
quadruplets	چهار گانه
quad	چهار گوش
quadrupled	چهار تایی
quad	چهار قلو
quadrupled	چهار گانه
quadruples	چهار تایی
quads	چهار گوش
quadruplet	چهار گانه
quadrupling	چهار گانه
Wednesdays	چهار شنبه
square	چهار گوش
squares	چهار گوش
quadrupling	چهار تایی
squaring	چهار گوش
creep	چهار دست و پا
quadruples	چهار گانه
quadruple	چهار تایی
all eyes	چهار چشمی
galloped	چهار نعل
quadruple	چهار گانه
gallops	چهار نعل
intersections	چهار راه
intersection	چهار راه
squared	چهار گوش
close	چهار گوشه
twice is	2 ضرب در 2 میشود چهار
quadded cable	کابل چهار سیمی
quadrille	شطرنجی چهار گوش
graticule	چهار خانه کردن
quadrilles	شطرنجی چهار گوش
Wednesdays	هر چهار شنبه یکبار
full edged	چهار تراش کامل
Wednesday	هر چهار شنبه یکبار
it is 0 minutes past four	ده دقیقه از چهار می گذرد
phantomed cable	کابل چهار سیمی
round-the-clock	بیست و چهار ساعته
it is four months old	چهار ماهه است
inclosure	چهار دیواری حصار
four blade beater	همزن چهار تیغه
jct	مخفف چهار راه
magnetic quadrupole	چهار قطبی مغناطیسی
mansard	شیروانی چهار ترک
four-square	چهار گوشهی کامل
mooring swivel	مدور چهار راه
tetragonal distortion	واپیچش چهار گوشهای
phantom circuit	مدار چهار سیمی
quadrilateral	چهار پهلو چهارضلعی
gridiron	شبکه چهار خانه
quadrennial	چهار سال یکبار
space time	دستگاه چهار بعدی
square wave	موج چهار گوش
tetrode	لامپ چهار قطبی
teragram	واژه چهار حرفی
stool	کرسی [سه یا چهار پایه]
terrachord	یک رشته چهار پردهای
tetrachromatism	دید چهار رنگی
four-wheel drive	محرک چهار چرخ
four wheel drive	محرک چهار چرخ
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
tetralogy	چهار درام یاتراژدی
tetrameter	شعر چهار وتدی
tetrandrous	دارای چهار کاسبرگ
four address computer	کامپیوتر چهار نشانی
scow	قایق چهار گوش
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
coursed	چهار نعل رفتن
course	چهار نعل رفتن
quads	در معنای چهار بار
Italian roof	بام چهار طرفه
quadrumvirate	انجمنی مرکب از چهار تن
quadruple address	با نشانی چهار کانه
quadruple fission	انشقاق چهار برابر
quadruple pact	پیمان چهار جانبه
quadruple pact	میثاق چهار جانبه
quartan	چهار روز یکبار
the big four	بزرگان چهار گانه
quaternion	بخش چهارگانه چهار
quatrefoil	ارایش چهار پردهای
quad	در معنای چهار بار
tetrapetalous	دارای چهار گلبرگ
fourth degree of readiness	امادگی درجه چهار
eyes in the back of one's head <idiom>	چهار چشمی پاییدن
quadrilaterals	چهار پهلو چهارضلعی
curb-roof	شیروانی چهار تکه
cross-vault	طاق چهار بخش
impale	چهار میل کردن
courses	چهار نعل رفتن
cross-quarter	[آرایش گل چهار برگی]
quadrilaterals	مربوط به چهار گوش
quadrangle	چهار ضلعی چهارگوشه
four core cable	کابل چهار سیمه
cloister-vault	طاق چهار ترک
quadrilateral	مربوط به چهار گوش
quatrains	شعر چهار سطری
Egyptian triangle	[سه، چهار یا پنج گوش]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com