Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
English
Persian
flounce
چین دار کردن حاشیه لباس
flounced
چین دار کردن حاشیه لباس
flounces
چین دار کردن حاشیه لباس
flouncing
چین دار کردن حاشیه لباس
Other Matches
tatting
توری حاشیه لباس
soutache
حاشیه دوزی زری ویراق لباس
rosette border
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
hang out
پهن کردن لباس
[روی بند لباس]
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
Zipper selvage
حاشیه زیپ شکل
[در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
Kufic border
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged
متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged
متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
frieze
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
motley
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
turtle border
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
life jacket
لباس نجات لباس چوب پنبهای
purfle
حاشیه دوزی کردن
bordered
حاشیه دار کردن
bordering
حاشیه دار کردن
fringes
حاشیه دار کردن
purfle
حاشیه راتزئین کردن
border
حاشیه دار کردن
fringe
حاشیه دار کردن
margin
اندک حاشیه دار کردن
margin
مشخص کردن اندازه و حاشیه
faggot
ریشه کردن حاشیه پارچه
tat
دارای حاشیه توری کردن
commentates
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentating
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
margins
اندک حاشیه دار کردن
faggots
ریشه کردن حاشیه پارچه
commentate
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentated
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
fagot
ریشه کردن حاشیه پارچه
margins
مشخص کردن اندازه و حاشیه
skirt
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
skirts
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
left justification
زوج کردن حاشیه سمت چپ متن
skirted
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
lacevi
بستن با بند سفت کردن حاشیه دارکردن
indenting
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indents
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indent
شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
dresses
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dress
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
dress
درست کردن لباس
dresses
درست کردن لباس
unfrock
خلع لباس کردن
try on
<idiom>
امتحان کردن لباس
take off (clothes)
<idiom>
پاک کردن(لباس)
abler
لباس پوشاندن قوی کردن
ablest
لباس پوشاندن قوی کردن
able
لباس پوشاندن قوی کردن
dry clean
لباس را بابخار تمیز کردن
personate
در لباس عوضی رل نمایش را بازی کردن
reciprocal border
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
right
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
Herati border
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
rainbow border
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
steam irons
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
skirt
حاشیه
brim
حاشیه
skirter
حاشیه رو
kerb=curb
حاشیه
margin
حاشیه
brims
حاشیه
bordered
حاشیه زه
brimmed
حاشیه
brimming
حاشیه
rand
حاشیه
fimbriation
حاشیه
listel
حاشیه
bordering
حاشیه زه
apostil
حاشیه
braided
حاشیه
selvedge
حاشیه
selvage
حاشیه
braids
حاشیه
bordered
حاشیه
border
حاشیه زه
marge
حاشیه
skirts
حاشیه
margine
حاشیه
marginate
حاشیه
marginal note
حاشیه
bordering
حاشیه
braid
حاشیه
skirted
حاشیه
border
حاشیه
margent
حاشیه
gloss
حاشیه
marginally
در حاشیه
fringe
حاشیه
fringes
حاشیه
margins
حاشیه
rims
حاشیه
rim
حاشیه
frilling
حاشیه
postil
حاشیه
brink
حاشیه
verges
حاشیه
verge
حاشیه
marginal
حاشیه
draught
حاشیه
draft
حاشیه
border line
خط حاشیه
list
حاشیه
outskirt
حاشیه
frizzy
حاشیه دار
sewing
حاشیه دوزی
fimbriated
حاشیه دار
marginal
وابسته به حاشیه
marginalize
در حاشیه قراردادن
marginally
بطور حاشیه
to leave a margin
حاشیه گذاشتن
friezes
حاشیه ارایشی
braided
نوار حاشیه
marge
حاشیه دارکردن
scholiast
حاشیه نویس
fringy
حاشیه دار
offset
حاشیه صحافی
frizzly
حاشیه دار
braid
نوار حاشیه
frieze
حاشیه ارایشی
marginalizing
در حاشیه قراردادن
marginalizes
در حاشیه قراردادن
marginalized
در حاشیه قراردادن
border
حاشیه گذاشتن
profit margins
حاشیه سود
profit margin
حاشیه سود
lister
حاشیه دوز
emarginate
برداشتن حاشیه از
impluse margine
حاشیه ایمپولز
ancon
حاشیه تزئین
limbate
حاشیه دار
hems
حاشیه دارکردن
unresolved corners
حاشیه متقاطع
hemmed
حاشیه دارکردن
hem
حاشیه دارکردن
rimmed
حاشیه دار
anconis
حاشیه تزئین
annotator
حاشیه نویس
bordered
حاشیه گذاشتن
frilled
حاشیه دار
fringed
حاشیه دار
hemming
حاشیه دارکردن
fimbriate
حاشیه دار
frill
حاشیه دوختن بر
frills
حاشیه دوختن بر
braids
نوار حاشیه
circumstantiality
حاشیه پردازی
gloss
حاشیه نوشتن بر
bordering
حاشیه گذاشتن
annotated
حاشیه نوشتن
margent
حاشیه کتاب
marginalia
یادداشتهای حاشیه
edgings
حاشیه یابی
annotate
حاشیه نوشتن
divagation
حاشیه روی
annotations
حاشیه نویسی
laciniated
حاشیه دار
laciniate
حاشیه دار
offsetting
حاشیه صحافی
drawnwork
حاشیه دوزی
annotation
حاشیه نویسی
annotating
حاشیه نوشتن
annotates
حاشیه نوشتن
border
حاشیه فرش
kerbs
حاشیه پیاده رو
edging
حاشیه یابی
buffer distance
حاشیه امنیت
kerb
حاشیه پیاده رو
fixing
حاشیه ریشه
rims
لبه حاشیه
bleeding edge
حاشیه نقشه
marginalised
در حاشیه قراردادن
rim
لبه حاشیه
marginalises
در حاشیه قراردادن
marginalising
در حاشیه قراردادن
purfle
ارایش حاشیه دوزی
friezes
حاشیه زینتی دادن به
drawnwork
حاشیه توری پارچه
binding offset
حاشیه جبران شیرازه
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
solvency margin
حاشیه عدم اعسار
frieze
حاشیه زینتی دادن به
candlewick
نخ پنبهای حاشیه دوزی
annotation symbol
علامت حاشیه نویسی
chitterlings
حاشیه چین دار
crab border
حاشیه خرچنگی
[فرش]
frill
حاشیه چین دار
chitlins
حاشیه چین دار
chitlings
حاشیه چین دار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com