English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
English Persian
welfare work کارهای عام المنفعه
Other Matches
backgrounds سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
public utility عام المنفعه
unutilized مسلوب المنفعه
publicly useful عام المنفعه
pf public utility عام المنفعه
co-operative society موسسهعام المنفعه
of public utility عام المنفعه
public works امورعام المنفعه
non productive مسلوب المنفعه
of popular utility عام المنفعه
public utility کار عام المنفعه
public works تاسیسات عام المنفعه
civic action امور عام المنفعه
utility vehicle وسیله نقلیه عام المنفعه
contribution پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
contributions پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
subvention اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
condemnations ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
lunces کارهای غریب
diabolism کارهای شیطانی
auxiliary work کارهای اضافی
cementation کارهای سیمانی
interior affairs کارهای درونی
incidental works کارهای اتفاقی
daily round کارهای روزانه
earth work کارهای خاکی
emergency works کارهای اضطراری
meshwork کارهای مشبک
miscellaneous works کارهای مختلف
temporary works کارهای موقت
Travaux preparatoires کارهای مقدماتی
wirework کارهای سیمی
preliminary works کارهای مقدماتی
hatchet man <idiom> کارهای سیاسی
previous work کارهای قبلی
the galleys کارهای سخت
total loss نابود شدن یا مسلوب المنفعه شدن کلی مال بیمه شده خسارت کلی
mundane affairs کارهای این جهان
navvy کارگر کارهای خاکی
public works کارهای ساختمانی همگانی
Arrears of work . Back log of work . کارهای عقب افتاده
logjam کارهای عقب افتاده
customs agent واسطه کارهای گمرکی
light housekeeping کارهای خانه داری
diabolize کارهای شیطانی کردن
foppery جلفی کارهای جلف
inhouse work کارهای داخلی تاسیسات
light housekeeping کارهای سبک خانکی
navvies کارگر کارهای خاکی
chore کارهای عادی و روزمره
chores کارهای عادی و روزمره
earthworks خاک کاری کارهای خاکی
to pry into a person affairs در کارهای کسی فضولی کردن
erection crane جراثقال برای کارهای ساختمانی
I cant figure that girl out . از کارهای او چیزی نمی فهمم
downswing تنزل کارهای تجارتی وغیره
A series of city improvement works. یکرشته کارهای عمرانی شهری
donkeywork کارهای عادی وروزمره خرکاری
pile-ups انباشتگی کارهای عقب افتاده
automatons ماشینی که کارهای انسان را میکند
automaton ماشینی که کارهای انسان را میکند
scheduling برنامه ریزی کارهای اجرائی
outgeneral در کارهای جنگی پیش افتادن از
pile-up انباشتگی کارهای عقب افتاده
chickens come home to roost <idiom> چوب کارهای گذشته را خوردن
land girl n دختری که کارهای صحرایی میکرد
peonage استفاده از غلام برای کارهای بندگی
fieldwork کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
to finish off کارهای دست باخر را انجام دادن
he has no enterprise دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
to pick on برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
ship's serviceman مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
He is most suitable for brain work . خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
basket weave pattern طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
up to one's ears in work <idiom> کارهای زیاد برای انجام داشتن
apery میمون صفتی کارهای بوزینه وار
data clerk فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
tine دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
task ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
self- سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
tasks ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
cycle time مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
wright کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
utility تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
coordinate سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
Ergonomics [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
coordination سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
audit توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
dissave ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
diagram نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
diagrams نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
audited توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
yard man کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
I am just a pen – pusher . قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
e. of pleas دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
auditing توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
parish clerk کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
queue تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queues تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
procuratrix زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
overseer of the poor ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
queued تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
office استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
offices استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
dramatics کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
parochialism محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
congregationalism استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
queueing تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
stream تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
printed فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
job تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
jobs تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streamed تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streams تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
thaumaturge کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
verification بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
payola وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
print فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
interludes تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
interlude تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
productive مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
prints فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
vacation sittings جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
foregrounding اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
apl زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
foreground فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
pl/ زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
languages زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
bureau ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
TDS سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
flexibility توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
algorithms قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
master کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
mastered کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
masters کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
pirates ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirating ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
fancy work سوزن دوزی ذوقی یاتفننی کارهای ذوقی
pirated ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirate ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
to fly with the owl کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
dedicated کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
ego loss programming تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
contingency option program برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com