Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
quire
کاغذ را دسته کردن
Other Matches
ward
دسته کاغذ
tractor feed
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
sprocket feed
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
friction feed
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
feeds
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
skip
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
sheet
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skips
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
plotter
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
sprocket holes
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
NCR paper
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
regiment
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
classify
دسته دسته کردن
sorts
دسته دسته کردن
regiments
دسته دسته کردن
sorted
دسته دسته کردن
group
دسته دسته کردن
groups
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته کردن
sort
دسته دسته کردن
windrow
دسته دسته کردن
flow
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper
کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
concertina fold
شیوه تا کردن کاغذ
folded
روش تا کردن کاغذ
fold
روش تا کردن کاغذ
folds
روش تا کردن کاغذ
accordion fold
روش تا کردن کاغذ
papering
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
fanfold
روش تا کردن یک صفحه کاغذ
papered
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
wallpaper
با کاغذ دیواری تزئین کردن
wallpapers
با کاغذ دیواری تزئین کردن
paper
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
to reduce to writing
روی کاغذ اوردن ضبط کردن
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
toner
که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feed
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feed
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feeds
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feeds
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
external
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
faggot
دسته کردن
faggots
دسته کردن
bundling
دسته کردن
bundle
دسته کردن
truss
دسته کردن
trussing
دسته کردن
fagot
دسته کردن
trusses
دسته کردن
wreathe
گل ها را دسته کردن
wreathing
گل ها را دسته کردن
sheaf
دسته کردن
batching
دسته کردن
bundles
دسته کردن
cluster
دسته کردن
aggroup
دسته کردن
wreathes
گل ها را دسته کردن
bands
دسته کردن
band
دسته کردن
wreathed
گل ها را دسته کردن
trussed
دسته کردن
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
sort
دسته بندی کردن
resorts
دسته بندی کردن
groupage
دسته بندی کردن
groups
دسته بندی کردن
categorising
دسته بندی کردن
categorised
دسته بندی کردن
grade
دسته بندی کردن
grades
دسته بندی کردن
regimentalation
دسته بندی کردن
rally
دسته بندی کردن
resorted
دسته بندی کردن
categorize
دسته بندی کردن
classify
دسته بندی کردن
categorizing
دسته بندی کردن
classifying
دسته بندی کردن
categorizes
دسته بندی کردن
categorized
دسته بندی کردن
resort
دسته بندی کردن
record blocking
دسته کردن رکوردها
to erect into
دسته بندی کردن به
ratings
دسته بندی کردن
classifies
دسته بندی کردن
group
دسته بندی کردن
to categorize
دسته بندی کردن
teams
دسته درست کردن
cluster
سنبله دسته کردن
rating
دسته بندی کردن
cluster bomb
سنبله دسته کردن
categorises
دسته بندی کردن
clusters
سنبله دسته کردن
team
دسته درست کردن
to form into groups
دسته بندی کردن
cluster bombs
سنبله دسته کردن
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
To drop a brick .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
To make a gaffe .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
To put ones foot in it .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
hand-to-hand
دسته و پنجه نرم کردن
hand to hand
دسته و پنجه نرم کردن
gangs
دسته جمعی عمل کردن
gang
دسته جمعی عمل کردن
chorused
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
troupe
بصورت دسته حرکت کردن
troupes
بصورت دسته حرکت کردن
chorusing
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
choruses
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
chorus
هم سرایی کردن دسته خوانندگان
rat
دسته خود را ترک کردن
to make up hay in to bundles
علف خشک را دسته کردن
labels
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
formats
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
labelled
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
format
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
label
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
ranked
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
درجه دادن دسته بندی کردن
sheave
دسته کردن بصورت بافه دراوردن
rank
درجه دادن دسته بندی کردن
takedown
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
thermal transfer
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
perforations
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
thermal wax transfer printer
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
to crack
[break up]
a gang
دسته جنایتکاران را منحل کردن
[اصطلاح روزمره]
beams
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
bunch
دسته کردن خوشه کردن
bunching
دسته کردن خوشه کردن
batch
دسته کردن مجموع کردن
bunched
دسته کردن خوشه کردن
bunches
دسته کردن خوشه کردن
batches
دسته کردن مجموع کردن
to go on a picnic
بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
to go a mumming
در دسته نقاب پوشان و لال بازان شرکت کردن
resorts
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
lot integrity
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
resorted
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
shoals of people
دسته دسته مردم
scores of people
دسته دسته مردم
in detail
مفصلا دسته دسته
sects
دسته دسته مذهبی
trooping
دسته دسته شدن
trooped
دسته دسته شدن
streams of people
دسته دسته مردم
troop
دسته دسته شدن
they came in bands
دسته دسته امدند
sect
دسته دسته مذهبی
assort
دسته دسته شدن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
dizen
دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
watermark
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
papers
کاغذ
charts
کاغذ
toilet paper
کاغذ
charted
کاغذ
papering
کاغذ
chart
کاغذ
charting
کاغذ
papered
کاغذ
paper
کاغذ
paper-knives
کاغذ بر
two part
کاغذ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com