Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
cisc
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
complex instruction set computer
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
Other Matches
reduced instruction set computer
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
cisc
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
downward
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
bootstrap
مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
computer instruction set
مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
databases
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
database
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
complex
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complexes
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
computerese
استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
powering
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powered
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
program
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
powers
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
programs
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
PCL
مجموعه استاندارد دستورات Packard که به کامپیوتر امکان کنترل چاپگر میدهد
bit image
[مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
libraries
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
programming
نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
microcode
دستورالعملهای ریز
macrocode
دستورالعملهای درشت
machine code
دستورالعملهای ماشین
scrapbook
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbooks
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
restatement of the law
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
command issuing office
دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
character set
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remotest
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
do while
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
crypt operating instructions
دستورالعملهای انجام عملیات رمز دستورات کار با رمز
cpu time
مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
slave
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
load module
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaving
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaves
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
literate
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
assembler
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
slaved
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
interfacing
سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
downsize
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
processor
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
preprocessor
کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
naive user
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
output
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
outputs
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
combat orders
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
optimum code
برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
object code
برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
layers
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
computing
مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
number cruncher
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
special purpose computer
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
crimpy
پیچیده
implex
پیچیده
in a tangle
پیچیده
crackly
پیچیده
tortile
پیچیده
intorted
در هم پیچیده
intricate
پیچیده
involved
پیچیده
verticillate
پیچیده
muffled
پیچیده
obscurant
پیچیده
abstruse
پیچیده
jigsaws
پیچیده
wreathy
پیچیده
complicated
پیچیده
metaphsical
پیچیده
jigsaw
پیچیده
sigmoid
پیچیده
gordian
پیچیده
deep
<adj.>
پیچیده
perplexing
پیچیده
tangled
پیچیده
crabby
پیچیده
complex
:پیچیده
wrapped
پیچیده
revolute
پیچیده
complex
پیچیده
complexes
:پیچیده
indirect
پیچیده
sophisticate
پیچیده
complexes
پیچیده
restiform
پیچیده
applebus
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
wound
پیچیده شدن
complicates
پیچیده کردن
complicating
پیچیده کردن
complexities
پیچیده شدن
ravel
چیز در هم پیچیده
rolls
چیز پیچیده
complexity
پیچیده شدن
wounding
پیچیده شدن
twisted strata
لایههای پیچیده
involute
پیچیده شدن
perplexingly
بطور پیچیده
rolled
چیز پیچیده
reels
نخ پیچیده بدورقرقره
wounds
پیچیده شدن
convoluted
بهم پیچیده
roll
چیز پیچیده
writhen
درهم پیچیده
complicate
پیچیده کردن
reeled
نخ پیچیده بدورقرقره
complex system
سیستم پیچیده
complicacy
کار پیچیده
perplexed
مبهوت پیچیده
intricately
بطور پیچیده
complex system
سازگان پیچیده
convolute
بهم پیچیده
recondite
عمیق پیچیده
interlaced
بهم پیچیده
reel
نخ پیچیده بدورقرقره
complex multiplet
چندتایی پیچیده
reeling
نخ پیچیده بدورقرقره
curly chip
براده پیچیده
ballast
فرمولهای پیچیده
can of worms
<idiom>
مشکل پیچیده وسردرگم
volute
طومار پیچیده طوماری
unintelligible
پیچیده غیر صریح
the matter is perplexed
مطلب پیچیده است
microcircuit
مدار مجتمع پیچیده
convolve
بهم پیچیده شدن
entangle
گیرانداختن پیچیده کردن
twisted pair
جفت پیچیده شده
crump
پیچیده چین دار
sinistrorse
چپ پیچ پیچیده از چپ براست
complexly
بطور پیچیده یا مخلوط
sinistrorsal
چپ پیچ پیچیده از چپ براست
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium
مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
automonitor
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
main store
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
plexiform
شبیه خزههای درهم پیچیده
simpler
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
twisted pair cable
کابل زوج بهم پیچیده
simplest
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
plexus
چیزهای درهم پیچیده پیچیدگی
intricate design
نقش پیچیده، درهم و مشکل
It is an extremely complicated problem.
مسأله بسیار پیچیده ایست
hassock
کلاله علف درهم پیچیده
hassocks
کلاله علف درهم پیچیده
daedal
دارای هوش اختراع پیچیده
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
processor
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
complexes
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
advanced
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complex
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
baluster-side
[شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
quads
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
diffusion
روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
The human brain is a complex organ .
مغز انسان عضو پیچیده یی است
complementary metal oxide semiconductor
طرح مدار پیچیده و روش ساخت
cmos
طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
quad
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quadrangle
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
quadrangles
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
advanced
برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
stop hit
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
primitive
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
coordinate
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
DSP
مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
angle-volute
[طومار پیچیده شده در گوشه سرستون یونی و کرنتی]
coordination
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com