English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
doctrinaire کسیکه نظریات واصول خود رابدون توجه به مقتضیات میخواهد اجرا کند
Other Matches
doctrinaire کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
would-be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
fundamentalist کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
neo keynesians اقتصاددانان جدید کینزی گروهی که نظریات اقتصادی انها بر خلاف نظریات طرفداران مکتب پولی است
the observed of all observers کسیکه توجه همه سوی اوست
background فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
backgrounds فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
lamber کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
flags جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flag جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
processor ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
circumstances مقتضیات
sane views نظریات معقولانه یا معتدل
Freudian وابسته به نظریات زیگموندفروید
accommodation سازش با مقتضیات محیط
accommodations سازش با مقتضیات محیط
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
principle حقیقت مبادی واصول
to go with the tide طبق مقتضیات رفتار کردن
clericalism سیاست واصول واعمال روحانیون
temporalize مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
calibrating تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrates تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrated تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrate تحت قاعده واصول معینی دراوردن
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
functional shift تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
I foud myself in opposition to my friends on this question . در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
what is he seeking? چه میخواهد
fundamentalism اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
he wants the stick چوب میخواهد
who wants me? که مرا میخواهد ببیند
screamer اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
ideology روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
i f.like doing it دلم میخواهد که ان کار رابکنم
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
what have you <idiom> هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
turnstile تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstiles تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
draw attention توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
the weather inclines to fair هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
suit yourself هر چه دلتان میخواهد بکنید من چه میدانم چه بکنید
favorites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
runs دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
run دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
blessed is he who کسیکه
one who کسیکه
whom کسیکه
gospeller کسیکه
dragman کسیکه
minimalist کسیکه خرسنداست
stalker کسیکه میخرامد
introspectionist کسیکه معتقد به
long shot کسیکه درمسابقات
constructionist کسیکه قانون
whomso بهر کسیکه
pall bearer کسیکه در همراهی با جنازه
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
wonder worker کسیکه معجزه میکند
figurant کسیکه باجمع میرقصد
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
benedick کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
misogynist کسیکه از زن بیزار است
misogynists کسیکه از زن بیزار است
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
scaler کسیکه مقیاس بکارمیبرد
snorter کسیکه خرناس میکشد
joggers کسیکه اهسته می دود
heliophobe کسیکه ازافتاب بیزاراست
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
jogger کسیکه اهسته می دود
euphuist کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
client side داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
waxer کسیکه موم مالی میکند
non entity کسیکه بودونابوداو یکی است
sandbagger کسیکه کیسه شن بکار برد
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
libertine کسیکه پابند مذهب نیست
libertines کسیکه پابند مذهب نیست
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
sitters کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
demonist کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
night walker کسیکه در خواب راه میرود
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
paradoxist کسیکه سخنهای متناقض میگوید
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
elephantiac کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
pledger کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
proselyte کسیکه تازه بدینی واردشود
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
prankster کسیکه شوخی زننده کند
revenant کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
hylicist کسیکه معتقد به مادیات است
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
presentee کسیکه چیزی باوعرضه شده
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
browser کسیکه جسته وگریخته میخواند
speller کسیکه لغت را هجی میکند
contrapuntist کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
autodidact کسیکه پیش خود میاموزد
inductee کسیکه وارد خدمت شده
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
soliloquizer کسیکه باخود حرف میزند
winegrower کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
first nighter کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
soliloquist کسیکه باخود حرف میزند
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
ortorian کسیکه شرکت در خواندن بنماید
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
engrosser کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
my neighbour at dinner کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
irreligionist کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
landsman کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
octoroon کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
parroter کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
mumbler کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
pone کسیکه ورق بازی رابر میزند
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
hemiplegic کسیکه نیم بدنش فلج است
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
death watch پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
demonstrationist کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com