English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
prickleback کلمه ماهی
Other Matches
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
to rime one word with another یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
synonym کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
softest محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
teleost ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
verb کلمه
MOTs کلمه
MOT کلمه
verbs کلمه
road sense کلمه
parol کلمه
word for word کلمه به کلمه
faithfully <adv.> کلمه به کلمه
to the letter <adv.> کلمه به کلمه
word for word <adv.> کلمه به کلمه
exactly <adv.> کلمه به کلمه
worded کلمه
verbatim <adv.> کلمه به کلمه
letter for letter <adv.> کلمه به کلمه
word کلمه
mermaids زن ماهی
mermaid زن ماهی
tartar sauce سس ماهی
fishes ماهی
tuna ماهی تن
tuna fish ماهی تن
piscium ماهی
pisces ماهی
per mensem ماهی
haberdine ماهی
fumade ماهی
lunar ماهی
dogfish سگ ماهی
gar سگ ماهی
fished ماهی
caudal fin دم ماهی
fish ماهی
sturgeon سگ ماهی
data word کلمه داده
word processor کلمه پرداز
word processors کلمه پرداز
watchword کلمه رمزی
word mark علامت کلمه
watchwords کلمه رمزی
code words کلمه رمز
verbatim کلمه بکلمه
wordmonger کلمه پرداز
qualifier کلمه توصیفی
qualifiers کلمه توصیفی
the root of a word اصل کلمه
word processing پردازش کلمه
parts of speech اقسام کلمه
graphs هجای کلمه
word time زمان کلمه
formative کلمه مشتق
graph هجای کلمه
oath کلمه قسم
code word کلمه رمز
half word نیم کلمه
memory word کلمه حافظه
verbiage [American English] کلمه بندی
diction کلمه بندی
instruction word کلمه دستورالعمل
falderol کلمه بی معنی
wording کلمه بندی
word choice کلمه بندی
choice of words کلمه بندی
keyword کلمه کلیدی
machine word کلمه ماشین
letter perfect کلمه بکلمه
etymon ریشه کلمه
mosul نکته کلمه
double word کلمه مضاعف
doubleword کلمه مضاعف
oaths کلمه قسم
fallal کلمه بی معنی
password کلمه رمز
passwords کلمه رمز
tessera کلمه عبور
hyphenation تقسیم کلمه
pass کلمه عبور
passed کلمه عبور
passes کلمه عبور
numeric word کلمه عددی
chains از کلمه قبلی
chain از کلمه قبلی
literatim کلمه بکلمه
fix که اندازه کلمه
cliche کلمه مبتذل
alphabetic word کلمه الفبایی
adverbum کلمه بکلمه
full word کلمه کامل
toneme کلمه متشابه
catchword کلمه راهنما
fixes که اندازه کلمه
ghost word کلمه غیرمصطلح
reserved word کلمه محفوظ
trisyllable کلمه سه هجائی
function word کلمه دستوری
fullword تمام کلمه
triliteral کلمه سه حرفی
full word تمام کلمه
word length درازای کلمه
synonym کلمه مترادف
control word کلمه کنترل
ablaut تصریف کلمه
vocable کلمه صوتی
word length طول کلمه
synonyms کلمه مترادف
computer word کلمه کامپیوتری
word mark نشان کلمه
fish culture تربیت ماهی
bream ماهی سیم
spawning تخم ماهی
ichthyocolla سریشم ماهی
ichthyologist ماهی شناس
ichthyology ماهی شناسی
spawns تخم ماهی
shark کوسه ماهی
sharks کوسه ماهی
tuna fish ماهی تونایاتون
fish culture ماهی پروری
fish fag زن ماهی فروش
tuna ماهی تونایاتون
ichthyography شرح ماهی
fish farm پرورشگاه ماهی
electric eal ماهی برقدار
acipenser ماهی خاویار
fish glue سریش ماهی
ichthyolatry ماهی پرستی
sea devil ماهی کوسه
frog fish ماهی کوسه
ichthyoid شبیه ماهی
ichthyolite سنگوارهء ماهی
frier ماهی تابه
ichthyolater ماهی پرست
fomalhaut دهان ماهی
ichthyoid ماهی وار
fryer ماهی تابه
spawned تخم ماهی
spawn تخم ماهی
kingfisher ماهی خوراک
fish bone استخوان ماهی
codfish ماهی روغن
sword fish شمشیر ماهی
isinglass سریشم ماهی
laker ماهی دریاچه
lampereel یکجور ماهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com