English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
watershed management کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
Other Matches
super imposed working load بار مربوط به بهره برداری از بنا
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
using بهره برداری
utilisation [British] بهره برداری
usages بهره برداری ها
operation بهره برداری
usage بهره برداری
exploitation [utilization] بهره برداری
utilization بهره برداری
gain بهره برداری
gains بهره برداری
utilisations بهره برداری ها
gained بهره برداری
utilizations بهره برداری ها
exploitation بهره برداری
file maintenaee اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
exploits بهره برداری کردن از
utilizing بهره برداری کردن
maximum value مقدار بهره برداری
ready for use اماده بهره برداری
tap بهره برداری کردن از
royalties حق بهره برداری از چیزی
royalty حق بهره برداری از چیزی
operating cost هزینه بهره برداری
operating budget بودجه بهره برداری
exploiting بهره برداری کردن از
tapped بهره برداری کردن از
utilises بهره برداری کردن
utilize بهره برداری کردن
tapping بهره برداری کردن از
utilizes بهره برداری کردن
emergency operation بهره برداری اضطراری
utilised بهره برداری کردن
exploit بهره برداری کردن از
utilising بهره برداری کردن
escaped water تلفات اب هنگام بهره برداری
integrated reservoir operation بهره برداری توام از چندمخزن
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
operational research تحقیق درخصوص بهره برداری
agronomics علم بهره برداری از زمین
A concession امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
economic life مدت بهره برداری از ماشین الات
tinpenny حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
cost in use هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
utilising مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
ideology روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
maintenance calibration تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
apicultural مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
arrentation پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
cadastral surveys عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
maintenance ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
operational قابل استفاده مربوط به عملیات
deformation work عملیات مربوط به تغییر شکل
selenodetic امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
cryptologistics امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
operates از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
batch با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
batches با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
national command یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
operates عمل کردن بهره برداری کردن
operated عمل کردن بهره برداری کردن
operate عمل کردن بهره برداری کردن
national component هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
anodize روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
nephrogenic ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
hotter کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
exploit استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
corrective maintenance نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
psychological عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
xerography عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencilling الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
revising اصلاح کردن اصلاح نمودن
revise اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises اصلاح کردن اصلاح نمودن
maintenance تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
hectograph ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
self correcting خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
kidney کلیه
all- کلیه
kidneys کلیه
reins کلیه ها
all کلیه
nephralgia قولنج کلیه
nephroptosis کلیه متحرک
entireforce کلیه قوا
entireforce کلیه نیرو
floating kidney کلیه متحرک
all hands کلیه پرسنل
paranephric مجاور کلیه
renal calculus ریگ کلیه
renal gravel ریک کلیه
all men کلیه مردم
reniform شبیه کلیه
reniform کلیه مانند
renal gravel حصات کلیه
all arms کلیه نیروها
renal وابسته به کلیه ها
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
paranephros غده روی کلیه
reins محل کلیه در بدن
ornis کلیه مرغان یک سرزمین
against all risks در براب کلیه خطرات
tenantary کلیه مستاجرین یک ملک
azoth علاج کلیه دردها
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
The ship and all its crew were lost . کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
syngraph سندی که به مهر و امضا کلیه
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
disclaim all liability کلیه بدهیها را انکار کردن
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
the t. population کلیه جمعیت همه مردم
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
demesne کلیه زمین مایملک یک شخص
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
adrenocortical وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
adrenal مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
tenantry اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
flora کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
All thing considered. باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
cortin ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
Cicim جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com