English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
reniform کلیه مانند
Other Matches
nephrogenic ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hottest کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
reins کلیه ها
kidneys کلیه
all- کلیه
all کلیه
kidney کلیه
all arms کلیه نیروها
floating kidney کلیه متحرک
all men کلیه مردم
entireforce کلیه قوا
nephroptosis کلیه متحرک
paranephric مجاور کلیه
renal gravel حصات کلیه
renal وابسته به کلیه ها
nephralgia قولنج کلیه
reniform شبیه کلیه
renal gravel ریک کلیه
all hands کلیه پرسنل
entireforce کلیه نیرو
renal calculus ریگ کلیه
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
against all risks در براب کلیه خطرات
ornis کلیه مرغان یک سرزمین
tenantary کلیه مستاجرین یک ملک
paranephros غده روی کلیه
reins محل کلیه در بدن
azoth علاج کلیه دردها
syngraph سندی که به مهر و امضا کلیه
disclaim all liability کلیه بدهیها را انکار کردن
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
the t. population کلیه جمعیت همه مردم
demesne کلیه زمین مایملک یک شخص
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
The ship and all its crew were lost . کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
adrenal مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
flora کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
tenantry اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
adrenocortical وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
All thing considered. باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
cortin ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
Cicim جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
banc جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
comprehensive job کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
We ought to (should)examineit in all itsaspects. باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
watershed management کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
garrison forces قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
This is contray to all moral principles ( codes ) . این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
identity matrix ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
farraginous تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
rio treaty پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
grand slam علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
pure interest سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
grand slams علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
legalism اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
executed contract قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
ejectment باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
ideologies روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
adrenaline هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
ideology روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
cosmopolitanism سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
codress procedure روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
brood کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
reported گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
delivered duty paid یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
reports گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
codress نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
cross examination به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
fourteen points طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
unprecedented بی مانند
unprecedentedly بی مانند
near مانند
reedier نی مانند
mammilliform مانند
aquiform اب مانند
etc و مانند آن
string نخ مانند
inimitable بی مانند
filiform نخ مانند
incomparable بی مانند
threadlike نخ مانند
as مانند
icily یخ مانند
lambdoid مانند
capillaceous مانند نخ
vide مانند
feathery پر مانند
mammilary مانند
analogue مانند
inapproachable بی مانند
uniquely بی مانند
analogous مانند
tendinous بی مانند
analogues مانند
fluty نی مانند
unique بی مانند
floriform گل مانند
similiar مانند
arundinaceous نی مانند
liplike لب مانند
argillaceous رس مانند
foggy مانند مه
foggiest مانند مه
foggier مانند مه
blotchy لک مانند
womanlike زن مانند
reediest نی مانند
without an e. بی مانند
capitate مانند سر
argillaceous گل مانند
impish جن مانند
pipelike نی مانند
unequaled بی مانند
similar مانند
analog مانند
castellated دژ مانند
toughest پی مانند
tougher پی مانند
tough پی مانند
goatish بز مانند
myrtle formed اس مانند
penniform پر مانند
encephaloid مخ مانند
unequalled بی مانند
unparalleled بی مانند
gypsiferous گچ مانند
simulant مانند
after the example of مانند
etcetera و مانند ان
plumelike پر مانند
plumose پر مانند
thready نخ مانند
and so on و مانند ان
near- مانند
nears مانند
nearing مانند
unapproachable بی مانند
nearest مانند
fulidal اب مانند
neared مانند
frothy کف مانند
reedy نی مانند
anthoid گل مانند
nearer مانند
disclike صفحه مانند
ceratoid شاخ مانند
ceraceous مانند موم
eburnian عاج مانند
canaliculate ابراه مانند
brach تازی مانند
cancellate شبکه مانند
dollish عروسک مانند
carneous گوشت مانند
rheumatoid مانند روماتیسم
similize مانند کردن
discoidal قرص مانند
discoidal صفحه مانند
butyric کره مانند
rhizoid ریشه مانند
drossy تفاله مانند
campanulate زنگ مانند
disklike صفحه مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com