English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
longbow کمان بزرگ
longbows کمان بزرگ
Search result with all words
keeper ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
clout shooting تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
Other Matches
target bow کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
bows کمان کمان هدفگیری
bowing کمان کمان هدفگیری
bow کمان کمان هدفگیری
bowed کمان کمان هدفگیری
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
fiddle bow کمان
fiddlestick کمان
spot کمان
bowstring زه کمان
bowed کمان
bowing کمان
bow کمان
bows کمان
arc کمان
arches کمان
spots کمان
sagittarii کمان
arch- : کمان
sagittarius کمان
arcs کمان
arch : کمان
arch کمان
arches : کمان
arch- کمان
arches چفت کمان
reflex arc کمان بازتاب
stacked bow کمان باریک
bowyer کمان ساز
arch- چفت کمان
arch چفت کمان
saw frame کمان اره
archer تیرانداز با کمان
central angle of arch دهانه کمان
archers تیرانداز با کمان
bow weight وزن کمان
cross bow کمان زنبورکی
cross bow کمان پولادی
cross bow گوله کمان
swede saw کمان اره
swede saw اره کمان
opalesce مانندرنگین کمان
handbow کمان تیراندازی
long bow کمان دستی
nock جای زه کمان
to feel any one's pulse کمان کردن
sunbow رنگین کمان
cock feather پر وصل به کمان
bowman تیرانداز کمان کش
straight bow کمان راست
bowman تیرانداز با کمان
string picture روزنه کمان
bowyer کمان فروش
cant کج گرفتن کمان
included angle of arch دهانه کمان
circular measure اندازه کمان
power hacksaw کمان اره
to bend or draw the bow کمان کشیدن
arch thrust رانش کمان
bow and arrow تیر و کمان
crossbows کمان صلیبی
bare bow کمان لخت
crossbows کمان پولادی
rainbows رنگین کمان
face شکم کمان
faces شکم کمان
rainbow رنگین کمان
bend کمان خمش
arblast کمان زنبورکی
atabalist کمان زنبورکی
arch of corti کمان کورتی
crossbows کمان زنبورکی
crossbow کمان صلیبی
crossbow کمان پولادی
bows کمان شکاری
bows تعظیم کمان
iris رنگین کمان
bowing کمان شکاری
bowing تعظیم کمان
bowed کمان شکاری
bowed تعظیم کمان
bow کمان شکاری
crossbow کمان زنبورکی
irises رنگین کمان
bow تعظیم کمان
iridescency نمایش رنگین کمان
iridescence نمایش رنگین کمان
frame قاب چارچوب کمان
to bend or draw the bow کمان را چله کردن
van کمان سینه ناو
understrung فاصله زه تا دستگیره کمان
vans کمان سینه ناو
nock شکاف انتهای کمان
rectification of a curve طول کمان [ریاضی]
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
arc length طول کمان [ریاضی]
soundboard کمان ویولن وتار
anchor کشیدن زه کمان تاصورت
anchoring کشیدن زه کمان تاصورت
anchors کشیدن زه کمان تاصورت
sounding board کمان ویولن وتار
bow hunter شکارچی با تیر و کمان
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
bowstring ریسمان دار زه کمان
limbs هرکدام از طرفین کمان
limb هرکدام از طرفین کمان
bow hunting شکار با تیر و کمان
archery تیراندازی با تیر و کمان
sounding boards کمان ویولن وتار
bow fishing ماهیگیری با تیر و کمان
bow arm بازویی که کمان را می گیرد
slingshot [American E] تیر و کمان قلابسنگی
catapult [British E] تیر و کمان قلابسنگی
frame of hachsaw کمان اره چکی
great circle route کمان دایره عظیمه
crossbow man کمانگیر با کمان صلیبی
fogbow رنگین کمان حاصل از مه
fistmele فاصله بین دسته کمان و زه
draw تیر در چله کمان گذاشتن
draws تیر در چله کمان گذاشتن
back تنظیم بادبان پشت کمان
backs تنظیم بادبان پشت کمان
toxophilite تیرانداز ماهر با تیر و کمان
full draw کشیدن زه کمان بطور کامل
servings پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
belly قسمت داخلی کمان نزدیک زه
longbow اغراق گویی کمان دستی
bellies قسمت داخلی کمان نزدیک زه
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
circular grooving saw کمان اره ویژه شیار
string مربی خم کردن کمان و بستن زه
longbows اغراق گویی کمان دستی
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
self کمان یا تیر از یک تکه چوب
serving پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
hunting bow کمان بلند و سنگین برای شکار
double-bellid [صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
longbows کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
bowsight وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
longbow کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
rainbow قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
rainbows قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
bowsock پوشش تیره روی کمان ضدبازتاب نور
target archery مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
subtense خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
timber hitch گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
backed bow کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
lipping قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
lipping قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
looser توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loosest توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
windage تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
kissing button برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
loose توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
backing کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
sight window بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
target captain عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
cases جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
sight وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
sights وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
western round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
fita round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
pope young round مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
posts محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
york round مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
men's western round مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
doyenne زن بزرگ
grossest بزرگ
canis major سگ بزرگ
voluminous بزرگ
canis majoris سگ بزرگ
grossed بزرگ
bigger بزرگ
considerably large بس بزرگ
biggest بزرگ
grosser بزرگ
grosses بزرگ
grossing بزرگ
large sized a بزرگ
large sized بزرگ
king size بزرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com