English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
fix که اندازه کلمه
fixes که اندازه کلمه
Search result with all words
ruler میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
rulers میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
data word size اندازه کلمه داده
paired registers دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
Other Matches
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
worded نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
synonyms کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
synonym کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
softest حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
gage اندازه وسیله اندازه گیری
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauged اندازه اندازه گیر
gauge اندازه اندازه گیر
gauges اندازه اندازه گیر
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
faithfully <adv.> کلمه به کلمه
worded کلمه
MOT کلمه
letter for letter <adv.> کلمه به کلمه
MOTs کلمه
to the letter <adv.> کلمه به کلمه
parol کلمه
verbatim <adv.> کلمه به کلمه
word for word <adv.> کلمه به کلمه
verb کلمه
verbs کلمه
exactly <adv.> کلمه به کلمه
word کلمه
word for word کلمه به کلمه
road sense کلمه
word mark نشان کلمه
computer word کلمه کامپیوتری
triliteral کلمه سه حرفی
control word کلمه کنترل
keyword کلمه کلیدی
instruction word کلمه دستورالعمل
trisyllable کلمه سه هجائی
word length طول کلمه
adverbum کلمه بکلمه
hyphenation تقسیم کلمه
chains از کلمه قبلی
word length درازای کلمه
the root of a word اصل کلمه
chain از کلمه قبلی
data word کلمه داده
alphabetic word کلمه الفبایی
passwords کلمه رمز
word mark علامت کلمه
letter perfect کلمه بکلمه
literatim کلمه بکلمه
passes کلمه عبور
passed کلمه عبور
pass کلمه عبور
memory word کلمه حافظه
password کلمه رمز
word processors کلمه پرداز
mosul نکته کلمه
wordmonger کلمه پرداز
word time زمان کلمه
catchword کلمه راهنما
numeric word کلمه عددی
qualifiers کلمه توصیفی
word processor کلمه پرداز
toneme کلمه متشابه
cliche کلمه مبتذل
choice of words کلمه بندی
machine word کلمه ماشین
word choice کلمه بندی
wording کلمه بندی
diction کلمه بندی
verbiage [American English] کلمه بندی
qualifier کلمه توصیفی
synonyms کلمه مترادف
synonym کلمه مترادف
graph هجای کلمه
ablaut تصریف کلمه
ghost word کلمه غیرمصطلح
tessera کلمه عبور
vocable کلمه صوتی
double word کلمه مضاعف
fullword تمام کلمه
watchword کلمه رمزی
code words کلمه رمز
watchwords کلمه رمزی
doubleword کلمه مضاعف
graphs هجای کلمه
function word کلمه دستوری
word processing پردازش کلمه
prickleback کلمه ماهی
full word کلمه کامل
etymon ریشه کلمه
falderol کلمه بی معنی
formative کلمه مشتق
fallal کلمه بی معنی
code word کلمه رمز
reserved word کلمه محفوظ
oath کلمه قسم
oaths کلمه قسم
half word نیم کلمه
parts of speech اقسام کلمه
verbatim کلمه بکلمه
full word تمام کلمه
word processing operator متصدی پردازش کلمه
septet کلمه هفت بیتی
folk etymology کلمه سازی توده
psw کلمه وضعیت پردازنده
program status word کلمه وضیت برنامه
initialed حرف اول کلمه
program status word کلمه وضعیت برنامه
word oriented computer کامپیوتر کلمه گرا
word processing center مرکز پردازش کلمه
word processing program برنامه پردازش کلمه
central کلمه با طول کوتاه
fixed word length کلمه با طول ثابت
octet کلمه هشت بیتی
end spell خاتمه هر کلمه رمز
word processing supervisor نافر پردازش کلمه
password اسم شب کلمه عبور
stand alone word processor کلمه پرداز خودکفا
channel status word کلمه وضعیت مجرا
qualificative کلمه یا عبارت توصیفی
morpheme بسیط کلمه واژک
reiterative کلمه دال برتکرار
passwords اسم شب کلمه عبور
phraseology کلمه بندی انشاء
quadrisyllable کلمه چهار هجائی
polysyllable کلمه چند هجایی
word processing society انجمن پردازش کلمه
word of mouth صدای کلمه شفاهی
wps انجمن پردازش کلمه
channel command word کلمه فرمان محرا
status word کلمه وضعیت نما
word processing system سیستم پردازش کلمه
phrase کلمه بندی کردن
commies مخفف کلمه communist
commie مخفف کلمه communist
phrasal مربوط به کلمه بندی
in the p sense of the word بمعنی واقعی کلمه
phrased کلمه بندی کردن
phrases کلمه بندی کردن
disyllable کلمه یاقافیه دوهجایی
chutes مخفف کلمه پاراشوت
chute مخفف کلمه پاراشوت
initials حرف اول کلمه
initial حرف اول کلمه
initialing حرف اول کلمه
initialled حرف اول کلمه
initialling حرف اول کلمه
pease جمع کلمه pea
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com