English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English Persian
that was said above که دربالا گفته شد
Search result with all words
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
Other Matches
ipso dixit گفته بی دلیل گفته استبدادی
atop دربالا
over درسرتاسر دربالا
over- درسرتاسر دربالا
head دربالا واقع شدن
above مافوق واقع دربالا
pegs دربالا پهن ودرپایین نازک
peg دربالا پهن ودرپایین نازک
parol گفته
dicta گفته
I was told ... به من گفته شد ...
dite گفته
dixit گفته
doctrines گفته
doctrine گفته
sentence گفته
saying گفته
sentences گفته
statements گفته
sentencing گفته
statement گفته
sayings گفته
so saying اینرا گفته
laconism گفته پر مغز
he is said to have fled گفته اند
missatement گفته نادرست
stated <adj.> <past-p.> گفته شده
ipsedixit گفته محض
mentioned <adj.> <past-p.> گفته شده
named <adj.> <past-p.> گفته شده
termed <adj.> <past-p.> گفته شده
It is being said that ... گفته می شود که ...
unsay گفته نشدن
to leave unsaid نا گفته گذاردن
that was said above که درفوق گفته شد
ipso dixit گفته محض
spoken گفته شده
maxims گفته اخلاقی
said گفته شده
maxim گفته اخلاقی
told گفته شده
statements گفته بیانیه
bywords گفته اخلاقی
statement گفته بیانیه
tags گفته مبتذل
tag گفته مبتذل
byword گفته اخلاقی
aforesid پیش گفته شده
afore-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
abovementioned <adj.> گفته شده در بالا
above-quoted <adj.> گفته شده در بالا
above-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
aforementioned <adj.> گفته شده در بالا
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
divers statements گفته هایی چند
If only you had told me . کاش به من گفته بودی
ipso dixit او خود گفته است
above said بالا گفته شده
d. of a statement تکذیب گفته ایی
it is truly said راست گفته اند
ipsedixit خود او گفته است
foregoning پیش گفته شده
it is well said خوب گفته اند
direct oration گفته یا قول مستقیم
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
indirect oration گفته یا قول غیر مستقیم
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
ipsissima verba عین بیانات و گفته شخص
put in <idiom> اضافه چیزی که قبلا گفته شد
I told you , didnt I ? من که بتو گفتم ( گفته بودم )
recant گفته خود را تکذیب کردن
recanted گفته خود را تکذیب کردن
Enough has been said! به اندازه کافی گفته شده!
on cne's own initiative بی انکه کسی گفته باشد
It needs to be said that ... لازم هست که گفته بشه که ...
dictum گفته افهار نظر قضایی
dictums گفته افهار نظر قضایی
Actions speak louder than words . دو صد گفته چونیم کردار نیست
recants گفته خود را تکذیب کردن
recanting گفته خود را تکذیب کردن
per طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
action speaks louder than words <proverb> دو صد گفته چون نیم کردار نیست
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
What you say is true in a sense . گفته شما به معنایی صحیح است
affimable شایسته انکه بطورقطع گفته شود
undershot درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
it say in the bible that درکتاب مقدس گفته شده است
ana :مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
infant در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
infants در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
Thank God! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank goodness! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
indirect speech گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
permanent structures به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
rub something in <idiom> دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
pregnant use of a verb بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
semi-detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
praecocial درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
gymnopaedic درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
unpriced درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
counsels در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
nibble به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbling به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
notobranchiate در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
to jump on somebody به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
set loose <idiom> رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
heddle rod چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com