Dictiornary-Farsi | گرایش به پس انداز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
propensity to save	گرایش به پس انداز


Other Matches

average propensity to save	میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
saving institutions	موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board	طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
mortar report	گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
trends	گرایش
tropism	گرایش
attitude	گرایش
tendencies	گرایش
disposition	گرایش
tendency	گرایش
propensities	گرایش
propensity	گرایش
trend	گرایش
gravitation	گرایش
attitudes	گرایش
diatropism	گرایش
mid wicket	توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
coenotrope	گرایش مشترک
action tendency	گرایش به عمل
upward tendency	گرایش صعودی
christianization	گرایش به مسیحیت
chemotropism	گرایش شیمیایی
sexual orientation	گرایش جنسی
propensity to borrow	گرایش به استقراض
propensity to consume	گرایش به مصرف
propensity to hoard	گرایش به احتکار
propensity to import	گرایش به واردات
orientation	گرایش جهت
pressure tendency	گرایش فشار
reconversion	گرایش مجدد
approach gradient	شیب گرایش
cenotrope	گرایش مشترک
phototropism	گرایش بطرف نور
propensity to invest	گرایش به سرمایه گذاری
ism	سیستم عملی گرایش
sentimentalism	گرایش بسوی احساسات
central tendency measures	اندازههای گرایش مرکزی
pro-active	گرایش به ایجاد وقایع
determining tendency	گرایش تعیین کننده
sentimentality	گرایش بسوی احساسات
measures of central tendency	اندازههای گرایش مرکزی
Enantiodroma	گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
tendentious	دارای گرایش ویژه وعمدی
tends	متمایل بودن به گرایش داشتن
jump on the bandwagon <idiom>	[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
tend	متمایل بودن به گرایش داشتن
tending	متمایل بودن به گرایش داشتن
simplism	گرایش بسادگی وبی الایشی
tended	متمایل بودن به گرایش داشتن
common business oreinted language	زبان با گرایش متداول تجاری
radicalism	گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
bopping	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bops	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bopped	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
coanda effect	گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
bop	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
snobol	Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
compressive strength	قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
character oriented protocol	پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
irrigator	اب انداز
saving	پس انداز
ex ante saving	پس انداز
aggregate saving	پس انداز کل
forehanded	پس انداز کن
ex post saving	پس انداز
saver	پس انداز کن
savings	پس انداز
deposits	پس انداز
deposit	پس انداز
thrift	پس انداز
dissaving	پس انداز منفی
discobolus	دایره انداز
ecbolic	جنین انداز
rough <adj.>	پر دست انداز
crapshooter	طاس انداز
forced saving	پس انداز اجباری
compulsory saving	پس انداز اجباری
fluter	چین انداز
ejector	بیرون انداز
mouth-watering	دهان آب انداز
fire teazer	اتش انداز
firer	سوخت انداز
feller	درخت انداز
salt away <idiom>	پس انداز کردن
save money	پس انداز کردن
bumpy <adj.>	پر دست انداز
road hole	دست انداز
cannoneer	توپ انداز
buttonhook	دکمه انداز
bumpiness	دست انداز
bank of deposit	صندوق پس انداز
bank of deposit	بانک پس انداز
ballista	سنگ انداز
actual saving	پس انداز واقعی
view	چشم انداز
personal saving	پس انداز شخصی
savings bank	صندوق پس انداز
provident bank	صندوق پس انداز
penny bank	صندوق پس انداز
trustee savings bank	صندوق پس انداز
fire teazer	سوخت انداز
procrastinator	تعویق انداز
mobilization of savings	بسیج پس انداز
reverberative	طنین انداز
saving account	حساب پس انداز
saving bank	بانک پس انداز
saving equation	معادله پس انداز
saving function	تابع پس انداز
saving ratio	نسبت پس انداز
savings account	حساب پس انداز
savings bank	صندوق پس انداز
mobilization of savings	تجهیز پس انداز
retardant	عقب انداز
national saving	پس انداز ملی
private saving	پس انداز خصوصی
rate of saving	نرخ پس انداز
postponer	تاخیر انداز
saving rate	نرخ پس انداز
releaser	راه انداز
permanent saving	پس انداز دائمی
paysage	چشم انداز
paradox of thrift	تناقض پس انداز
net saving	پس انداز خالص
negative saving	پس انداز منفی
spearman	نیزه انداز
missile man	موشک انداز
thrift institutions	موسسات پس انداز
to lay aside	پس انداز کردن
to lay up	پس انداز کردن
torpedo tube	اژدر انداز
initiator terminator	راه انداز
howitzer	خمپاره انداز
hand rail	دست انداز
grenadier	نارنجک انداز
unsaved	پس انداز نشده
footcloth	پای انداز
theory of saving	نظریه پس انداز
the t.	صاعقه انداز
stoker	سوخت انداز
missile launcher	موشک انداز
saving motive	انگیزه پس انداز
line starter	راه انداز خط
jaculator	نیزه انداز
jack ketch	طناب انداز
splitter	نفاق انداز
springer	کمند انداز
intriguer	پشت هم انداز
intriguant	پشت هم انداز
intrigant	پشت هم انداز
foot cloth	پای انداز
dustpan	خاک انداز
trapper	تله انداز
overlooks	چشم انداز
overlooking	چشم انداز
overlooked	چشم انداز
overlook	چشم انداز
shovels	خاک انداز
shovelling	خاک انداز
shovelled	خاک انداز
shoveling	خاک انداز
trappers	تله انداز
starter	راه انداز
saved	پس انداز کردن
bowlers	توپ انداز
bowler	توپ انداز
rocket launchers	موشک انداز
rocket launcher	موشک انداز
saves	پس انداز کردن
bumpy	پر از دست انداز
bumpiest	پر از دست انداز
bumpier	پر از دست انداز
starters	راه انداز
shoveled	خاک انداز
hookers	قلاب انداز
prospected	چشم انداز
prospect	چشم انداز
perspectives	چشم انداز
perspective	چشم انداز
scope	چشم انداز
hooker	قلاب انداز
landscaping	چشم انداز
landscapes	چشم انداز
landscape	چشم انداز
prospecting	چشم انداز
shovel	خاک انداز
dustpans	خاک انداز
clearing banks	بانک پس انداز
clearing bank	بانک پس انداز
deposit accounts	حساب پس انداز
deposit account	حساب پس انداز
napkins	پیش انداز
napkin	پیش انداز
potholes	دست انداز
pothole	دست انداز
bump	دست انداز
prospects	چشم انداز
landscaped	چشم انداز
traffickers	پشت هم انداز
save	پس انداز کردن