Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
flow of information
گردش اطلاعات
Search result with all words
flowchart text
اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
hierarchy plus input process output
یک روش طراحی و مستندسازی برنامه که ساختارعملیاتی و گردش اطلاعات رادر سه نوع نمودار نشان میدهد
Other Matches
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
flowchart template
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
perambulation
گردش
turn
گردش
turns
گردش
counterclockwise rotation
گردش به چپ
circumrotation
گردش
progressing
گردش
cantered
گردش
left handed rotation
گردش به چپ
flowine
خط گردش
flowline
خط گردش
circuits
گردش
circuit
گردش
water circulation
گردش اب
itineracy
گردش
cantering
گردش
canters
گردش
progresses
گردش
progressed
گردش
progress
گردش
travels
گردش
traveled
گردش
canter
گردش
travel
گردش
itineration
گردش
strolls
گردش
twirls
گردش
run
گردش
meanders
گردش
meandering
گردش
meandered
گردش
meander
گردش
runs
گردش
movement
گردش
race
گردش
raced
گردش
races
گردش
twirling
گردش
twirled
گردش
strolled
گردش
stroll
گردش
revving
گردش
revved
گردش
revs
گردش
rev
گردش
revolutions
گردش
revolution
گردش
jaunt
گردش
jaunts
گردش
twirl
گردش
excursions
گردش
excursion
گردش
gyration
گردش
wrests
گردش
wresting
گردش
wrested
گردش
wrest
گردش
hike
گردش
hiked
گردش
hikes
گردش
hiking
گردش
promenade
گردش
promenades
گردش
walking
گردش
gyrations
گردش
operation
گردش
cycle
گردش
cycled
گردش
cycles
گردش
rotation
گردش
traverse
گردش
traversed
گردش
traverses
گردش
traversing
گردش
ambulation
گردش
turnover
گردش
period
گردش
circulation
گردش
circulations
گردش
periods
گردش
on the rove
در گردش
trip
گردش
anticlockwise rotation
گردش به چپ
nutation
گردش
trips
گردش
tripped
گردش
paseo
گردش
flow
گردش
maeander
گردش
flowed
گردش
flows
گردش
to make an excursion
گردش کردن
right handed rotation
گردش به راست
roves
گردش کردن
roved
گردش کردن
turnover
گردش معاملات
working capital
سرمایه در گردش
to take a stroll
گردش کردن
rate of turn
میزان گردش
rove
گردش کردن
revolving fund
اعتبار در گردش
promenades
گردش رفتن
rotational speed
گردش بر دقیقه
revolutions per minute
گردش بر دقیقه
budget cycle
گردش بودجه
capital turnover
گردش سرمایه
cash flows
وجوه در گردش
circulating asset
دارایی در گردش
circulating capital
سرمایه در گردش
circulation capital
سرمایه در گردش
circulation of money
گردش پول
currency circulation
گردش پول
circulationg air
هوای در گردش
circulative
گردش کننده
revs per minute
گردش بر دقیقه
number of revolutions
گردش بر دقیقه
rev
گردش بر دقیقه
rpm
گردش بر دقیقه
promenade
گردش رفتن
promenade
گردش کردن
promenades
گردش کردن
wheel
گردش ناو
wheeling
گردش ناو
wheels
گردش ناو
raceway
حلقه گردش
cash flow
گردش وجوه
angle of rotation
زاویه گردش
rotation in a clockwise direction
گردش به راست
to go for a stroll
گردش کردن
perambulated
گردش کردن در
ganders
: گردش کردن
roam
گردش کردن
roamed
گردش کردن
roaming
گردش کردن
roams
گردش کردن
speed of rotation
گردش بر دقیقه
circulation
مسیر گردش
bloodstream
رگ گردش خون
bloodstreams
رگ گردش خون
gander
: گردش کردن
perambulate
گردش کردن در
the turn of a wheel
گردش چرخ
perambulating
گردش کردن در
revolve
گردش کردن
turn-over
گردش معاملات
sales
{pl}
گردش معاملات
revolved
گردش کردن
revolves
گردش کردن
peripatetic
گردش کننده
cycled
دوره گردش
sashay
گردش سفر
cycles
دوره گردش
to be in a whirl
گردش کردن
operation
گردش جنبش
rambling
گردش کننده
perambulates
گردش کردن در
rotation
گردش مشاغل
round robin
با گردش نوبت
passageway
غلام گردش
passageways
غلام گردش
circulations
مسیر گردش
rolled
چرخش گردش
rolls
چرخش گردش
take a walk
گردش کردن
rides
گردش سواره
ride
گردش سواره
cycle
دوره گردش
rotation
گردش روتاسیون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com