Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (10 milliseconds)
English	Persian
turnover	گردش معاملات
sales {pl}	گردش معاملات
turn-over	گردش معاملات
volume of sales	گردش معاملات
Other Matches
option dealer	واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template	یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
dealings	معاملات
transactions	معاملات
arbitrage	معاملات ارز
treament of aliens	معاملات بیگانگان
real estate	معاملات زمین
turnover	حجم معاملات
purchase tax	مالیات بر معاملات
sales {pl}	حجم معاملات
arm's length	معاملات ازاد
futures	معاملات سلف
stoopage of trade	منع معاملات
commercial transactions	معاملات تجارتی
overseas trade	معاملات خارجی
option dealing	معاملات اختیاری
credit transaction	معاملات موجل
credit transaction	معاملات استمهالی
dealing for money	معاملات پولی
boycotts	تحریم معاملات
external transaction	معاملات خارجی
exchange transactions	معاملات برواتی
internal transactions	معاملات داخلی
injunction	تحریم معاملات
injunctions	تحریم معاملات
stoopage of trade	قطع معاملات
turn-over	حجم معاملات
volume of sales	حجم معاملات
conveyancing	تسهیل معاملات
dealer	فروشنده معاملات چی
dealers	فروشنده معاملات چی
boycotted	تحریم معاملات
boycotting	تحریم معاملات
foreign exchange transactions	معاملات ارزی
foreign exchange transaction	معاملات ارزی
boycott	تحریم معاملات
unauthorized transaction	معاملات فضولی
brokering	واسطه معاملات بازرگانی
hazardous	معاملات قماری اتفاقی
speculate	معاملات قماری کردن
realtor	دلال معاملات ملکی
speculated	معاملات قماری کردن
realtors	دلال معاملات ملکی
speculates	معاملات قماری کردن
speculating	معاملات قماری کردن
brokers	واسطه معاملات بازرگانی
real estate agency	بنگاه معاملات املاک
broker	واسطه معاملات بازرگانی
brokered	واسطه معاملات بازرگانی
agiotage	معاملات احتکاری بروات
opening of negotiations	افتتاح مذاکرات [معاملات]
swopped	معاملات سلف ارز
invisibles	معاملات غیرقابل رویت
swaps	معاملات سلف ارز
land agent	دلال معاملات ملکی
swopping	معاملات سلف ارز
spot market	بازار معاملات نقدی
swapped	معاملات سلف ارز
swap	معاملات سلف ارز
swops	معاملات سلف ارز
My capital is locked up in land.	سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
speculates	معاملات پرخطر انجام دادن
speculating	معاملات پرخطر انجام دادن
speculated	معاملات پرخطر انجام دادن
bargain	چانه زنی در معاملات معامله
bargained	چانه زنی در معاملات معامله
bargaining	چانه زنی در معاملات معامله
speculate	معاملات پرخطر انجام دادن
bargains	چانه زنی در معاملات معامله
exchanging	جای معاملات ارزی و سهامی بورس
lawmerchant	قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
exchange	جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged	جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges	جای معاملات ارزی و سهامی بورس
wheeler-dealer	دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculate	معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealers	دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculates	معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating	معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculated	معاملات قماری یا سفته بازی کردن
the iron interest	کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
procuration fee	حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
conveyancing	در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
blotter	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotters	دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
strolls	گردش
twirling	گردش
twirls	گردش
twirled	گردش
jaunts	گردش
revolutions	گردش
revved	گردش
revving	گردش
anticlockwise rotation	گردش به چپ
revs	گردش
stroll	گردش
jaunt	گردش
strolled	گردش
twirl	گردش
rev	گردش
maeander	گردش
circumrotation	گردش
ambulation	گردش
walking	گردش
promenades	گردش
promenade	گردش
paseo	گردش
counterclockwise rotation	گردش به چپ
itineration	گردش
itineracy	گردش
flowline	خط گردش
nutation	گردش
left handed rotation	گردش به چپ
on the rove	در گردش
flowine	خط گردش
water circulation	گردش اب
cycles	گردش
cycled	گردش
cycle	گردش
races	گردش
raced	گردش
race	گردش
runs	گردش
rotation	گردش
hiking	گردش
hikes	گردش
hiked	گردش
hike	گردش
traversing	گردش
traverses	گردش
traversed	گردش
traverse	گردش
run	گردش
wrest	گردش
perambulation	گردش
trip	گردش
tripped	گردش
trips	گردش
flow	گردش
flowed	گردش
wrested	گردش
wresting	گردش
wrests	گردش
gyrations	گردش
period	گردش
periods	گردش
gyration	گردش
turnover	گردش
travels	گردش
traveled	گردش
circuit	گردش
canters	گردش
cantering	گردش
circuits	گردش
cantered	گردش
progress	گردش
progressed	گردش
progresses	گردش
flows	گردش
travel	گردش
turns	گردش
turn	گردش
progressing	گردش
canter	گردش
circulations	گردش
operation	گردش
excursions	گردش
movement	گردش
circulation	گردش
meander	گردش
excursion	گردش
revolution	گردش
meanders	گردش
meandering	گردش
meandered	گردش
itinerancy	در بدری گردش
hydraulic cycle	گردش اب در طبیعت
circulating capital	سرمایه در گردش
circulation capital	سرمایه در گردش
circulation	مسیر گردش
currency circulation	گردش پول
circulative	گردش کننده
circulationg air	هوای در گردش
circulation of money	گردش پول
circulating asset	دارایی در گردش
walkabout	گردش پیاده
gyroscopes	گردش بین
gyroscope	گردش بین
circuits	مسیر گردش
circuit	مسیر گردش
pleasure ground	گردش گاه
angle of rotation	زاویه گردش
budget cycle	گردش بودجه
the turn of a wheel	گردش چرخ
itinerate	گردش کردن
capital turnover	گردش سرمایه
cash flows	وجوه در گردش
take a walk	گردش کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com