Dictiornary-Farsi | گرما جویی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
incalescence	گرما جویی


Other Matches

thermostats	:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat	:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
supply economy	صرفه جویی در مصرف اماد صرفه جویی تدارکاتی
heat	گرما
heats	گرما
isotherm	خط هم گرما
radiation of heat	گرما
cauma	گرما
thermoelasticity	گرما کشسانی
thermal flux	شار گرما
heat flux	شار گرما
intensity of heat	شدت گرما
melted	از گرما سوختن
thermo electricity	گرما برق
thermal reservoir	منبع گرما
heats	گرما حرارت
pyromagnetic	گرما- مغناطیس
thermal unit	واحدسنجش گرما
incalescent	گرما گرای
thermosphere	گرما کره
thermosphere	گرما سپهر
thermochemistry	گرما شیمی
thermal	مربوط به گرما
heat transmission	انتقال گرما
hot cabinet	قفسه گرما
thermal agitation voltage	اثر گرما
thermal effect	اثر گرما
pyro electricity	گرما برق
heat transfer	انتقال گرما
heat radiation	تابش گرما
thermomagnetic	گرما مغناطیس
heat loss	تلف گرما
heat flow	جریان گرما
temperature	درجه گرما
thermometer	گرما سنج
radiators	گرما افکن
btu	واحدبریتانیایی گرما
calorification	پیدایش گرما
non conducting	عایق گرما
cold is merely privative	گرما نیست
convection	انتقال گرما
thermometers	گرما سنج
thermoelectric	گرما برقی
radiators	گرما تاب
radiator	گرما افکن
radiator	گرما تاب
heat	گرما حرارت
heat exchange	تبادل گرما
heat absorbing	جذب گرما
temperatures	درجه گرما
I am absolutely baked.	از گرما پختم
adiabatic	عایق گرما
calory	واحد سنجس گرما
chinical t.	گرما سنج طبی
mechanical equivalent of heat	هم ارز مکانیکی گرما
b.t.u.	واحد بریتانیایی گرما
baking enamel	لعاب دادن با گرما
british thermal unit	واحد بریتانیایی گرما
cooling water thermometer	گرما سنج اب سرد
fehrenheit thermometer	گرما سنج فارنهایت
heat flux density	چگالی شار گرما
radiator	بیرون دهنده گرما
radiators	بیرون دهنده گرما
calorie	واحد سنجس گرما
calories	واحد سنجس گرما
heat transfer coefficient	ضریب انتقال گرما
diathermacy	خاصیت هدایت گرما
heat stroke	گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat-stroke	گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat fast paint	رنگ مقاوم گرما
resistant to heat	مقاوم در برابر گرما
thermolytic	وابسته به تحلیل گرما
hot shorteness	شکنندگی حاصل از گرما
thermonuclear reaction	واکنش گرما- هستهای
thermotaxis	تحرک در اثر گرما
thermotropic	علاقمند به گرما دماگرای
thermotropism	حساسیت نسبت به گرما
to evolve heat	گرما بیرون دادن
to resist heat	تاب گرما اوردن
warmth	تعادل گرما ملایمت
thermoforming	شکل دادن با گرما
thermoelectric effect	اثر گرما- برق
therms	حمام عمومی گرما
therms	واحد گرما حمام
therm	حمام عمومی گرما
she cannot bear heat	طاقت گرما را ندارد
she cannot bear heat	تاب گرما رانمیاورد
swelters	از گرما بیحال شدن
sweltered	از گرما بیحال شدن
therm	واحد گرما حمام
swelter	از گرما بیحال شدن
temperature independent paranagnetism	پارامغناطیس گرما مستقل
calorie	واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
heaters	بخاری دستگاه تولید گرما
conductibility of heat	قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
stew	خیس عرق شدن [در گرما]
convectors	جسم انتقال دهنده گرما
convector	جسم انتقال دهنده گرما
calories	واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
thermolytic	وابسته به تجزیه در اثر گرما
warm spot	اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
electricity	مین نور یا گرما یا نیرو
heater	بخاری دستگاه تولید گرما
heat radiates from the stove	گرما ازبخاری متشعشع میشود
thermographic	وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
register	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
variations of temperature	اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
registering	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registers	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
disputatiousness	ستیزه جویی
peaceableness	صلح جویی
rocket [British E]	عیب جویی
predacity	طعمه جویی
pugnacity	ستیزه جویی
barretry	مرافعه جویی
scrappiness	فتنه جویی
currishness	ستیزه جویی
thrift	صرفه جویی
dissociability	انزوا جویی
sociality	جامعه جویی
termagancy	ستیزه جویی
equilibration	تعادل جویی
offishness	کناره جویی
censoriousness	عیب جویی
saving	صرفه جویی
reproaches	عیب جویی
reproaching	عیب جویی
adventurism	حادثه جویی
economy	صرفه جویی
frugality	صرفه جویی
interrogation	باز جویی
interrogations	باز جویی
malignancy	کینه جویی
economies	صرفه جویی
sedition	فتنه جویی
cavil	عیب جویی
reproached	عیب جویی
caviled	عیب جویی
polled	رای جویی
polls	رای جویی
pacifism	صلح جویی
hedonism	لذت جویی
cavils	عیب جویی
avarice	زیاده جویی
cavilled	عیب جویی
caviling	عیب جویی
reproach	عیب جویی
poll	رای جویی
epicritic	تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
In the heat of the moment <idiom>	[در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
thermostats	تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostat	تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
chromometer	ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
saved	صرفه جویی کردن
carp	عیب جویی کردن
blaming	عیب جویی کردن از
blames	عیب جویی کردن از
blamed	عیب جویی کردن از
saves	صرفه جویی کردن
blame	عیب جویی کردن از
going-over	عیب جویی شدید
economises	صرفه جویی کردن
nemesis	کینه جویی انتقام
economised	صرفه جویی کردن
save	صرفه جویی کردن
shrewishly	از روی ستیزه جویی
spareable	قابل صرفه جویی
revenging	کینه جویی کردن
revenges	کینه جویی کردن
revenged	کینه جویی کردن
the primrose path	عیش و نوش جویی
revenge	کینه جویی کردن
parsimony	صرفه جویی کم خرجی
To seak a remedy.	چاره جویی کردن
cut corners <idiom>	صرفه جویی کردن
competition	هم چشمی سبقت جویی
competitions	هم چشمی سبقت جویی
goings-over	عیب جویی شدید
wrathful	کینه جویی کردن
vituperate	عیب جویی کردن
to inquire into a matter	مطلبی را باز جویی
to make inquires into a matter	چیز ی را باز جویی
to pick on	عیب جویی کردن از
to pull to pieces	عیب جویی کردن از
to seek a remedy for something	چاره جویی کردن
to seek adventures	مخاطره جویی کردن
cavil	عیب جویی کردن
impugning	عیب جویی کردن
impugned	عیب جویی کردن
impugn	عیب جویی کردن
scrounging	صرفه جویی کردن
scrounges	صرفه جویی کردن
scrounged	صرفه جویی کردن
scrounge	صرفه جویی کردن
avenging	کینه جویی کردن
avenged	کینه جویی کردن
avenge	کینه جویی کردن
impugns	عیب جویی کردن
errantry	دربدری حادثه جویی
centripetal force	قوه مرکز جویی