English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
lashkar گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
Other Matches
colony گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
Pashtan قبایل پشتو [که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
octet گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
tribe قبایل
tribes قبایل
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
maori قبایل مائوری زلاند جدید
apache یکی از قبایل سرخ پوست امریکا
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
tomtom کوس هندی طبل هندی کوس زدن
totem poles تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
flattest مسلح
reinforced مسلح
armor bearer مسلح
ripe مسلح
armed مسلح
riper مسلح
mailed مسلح
ripest مسلح
armoured مسلح
flat مسلح
weaponed مسلح
in arms مسلح
indianize هندی
indic هندی
indus هندی
Indian هندی
pavana wood plant هندی
Indians هندی
cock مسلح کردن
cocking مسلح کردن
to take up arms مسلح شدن
reinforces مسلح کردن
reinforced concrete بتون مسلح
reinforced concrete بتن مسلح
equip مسلح کردن
heavily armed کاملا مسلح
equipping مسلح کردن
cocks مسلح کردن
ice crete بتون مسلح
equips مسلح کردن
unarmed غیر مسلح
service component نیروی مسلح
reenforce مسلح کردن
mailed fist نیروی مسلح
force مسلح کردن
forcing مسلح کردن
forces مسلح کردن
reinforced coat اندود مسلح
arming مسلح شدن
arming مسلح کردن
privateer کشتی مسلح
arm مسلح کردن
ripe مسلح شدن
riper مسلح شدن
ripest مسلح شدن
poised mine مین مسلح
pistoleer مسلح به طپانچه
reinforced coating اندود مسلح
services نیروهای مسلح
to pack a weapon [colloquial] مسلح بودن
armored cable کابل مسلح
armed to the teeth کاملا` مسلح
armed peace صلح مسلح
armed mine مین مسلح
armed guard گارد مسلح
armed ammunition مهمات مسلح
gunship هلیکوپتر مسلح
enarm مسلح کردن
ferroconcrete بتون مسلح
to be packing [heat] [colloquial] مسلح بودن
to carry a weapon مسلح بودن
armement مسلح کردن
reinforce مسلح کردن
weapons مسلح شده
weapons مسلح کردن
bandits سارق مسلح
weapon مسلح شده
armed مسلح شده
banditry سرقت مسلح
armed forces نیروهای مسلح
bandit سارق مسلح
activated mine مین مسلح
weapon مسلح کردن
gavial نهنگ هندی
citronella سنبل هندی
cashoo کات هندی
catechu کاد هندی
cavy خوک هندی
gaur گاووحشی هندی
paradoxure زماد هندی
pandits دانشمند هندی
gamboge نار هندی
papoose بچه هندی
currie زردچوبه هندی
pandit دانشمند هندی
curries زردچوبه هندی
cannabin جبل هندی
curry زردچوبه هندی
opuntia انجیر هندی
patchouli نعناع هندی
cutch کات هندی
nopal انحیر هندی
nipa نخل هندی
india rubber لاستیک هندی
yogis مرتاض هندی
acouchy خرگوش هندی
yogi مرتاض هندی
sweet corn ذرت هندی
koel فاخته هندی
adjutant crane لک لک هندی لک لک لاشخور
adjutant crane درنای هندی
indian tobacco تنباکوی هندی
indian nard سنبل هندی
india rubbers لاستیک هندی
cassia پرک هندی
nawab اعیان هندی
nautch نمایش هندی
nard سنبل هندی
munjeet روناس هندی
mongoose or mun نمس هندی
cabbage palm نخل هندی
cannabis indica حشیش هندی
indian in reverse هندی معکوس
blam of peru بلسان هندی
papayas عنبه هندی
indian millet ارزن هندی
patchouly نعناع هندی
zibet زبان هندی
Indians وابسته به هندی ها
sugar-apple سیتافال هندی
tamarind تمبر هندی
guinea pig خوکچه هندی
swami مرتاض هندی
guinea pigs خوکچه هندی
cashew بادام هندی
sasin اهوی هندی
yogin مرتاض هندی
pugg دستار هندی
tam tam طبل هندی
mongooses نمس هندی
pavana wood plant کرچک هندی
pennorth ارتانیای هندی
picrorhiza خربق هندی
pinguin اناناس هندی
sugar apple سفرجل هندی
sweetsop سفرجل هندی
mongoose نمس هندی
sweetsop درخت ات هندی
kincob زربفت هندی
Indian وابسته به هندی ها
trimerous سه گروهی
communally گروهی
communal گروهی
gregarious گروهی
tripled سه گروهی
congregational گروهی
triple سه گروهی
group atmosphere جو گروهی
triples سه گروهی
tripling سه گروهی
armed helicopter هلی کوپتر مسلح
sword arm دست مسلح شمشیرباز
arming delay تاخیر در مسلح شدن
disarms غیر مسلح کردن
disarmed غیر مسلح کردن
disarm غیر مسلح کردن
rearmament دوباره مسلح شدن
armed forces courier پیک نیروهای مسلح
arming wire سیم مسلح کننده
arming vane پروانه مسلح کننده
actuator دستگاه مسلح کننده
armed forces police دژبان نیروهای مسلح
armed mine مین مسلح شده
actuated mine مین مسلح شده
actuate مسلح کردن مین
up in arms مسلح واماده جنگ
disarmament غیر مسلح کردن
unarm غیر مسلح کردن
arming range برد مسلح شدن
gun moll معشوقه دزد مسلح
arming system سیستم مسلح کننده
arming system دستگاه مسلح کننده
delay arming مسلح کننده تاخیری
deactivate غیر مسلح کردن
deactivates غیر مسلح کردن
deactivated غیر مسلح کردن
forearm از پیش مسلح کردن
forearms از پیش مسلح کردن
deactivating غیر مسلح کردن
reinforced concrete facing پرده بتن مسلح
botree درخت انجیر هندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com