English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
fleet گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleets گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
Other Matches
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
boat flotilla ناو گروه قایقهای هجومی
plays شرکت درمسابقه انفرادی
playing شرکت درمسابقه انفرادی
played شرکت درمسابقه انفرادی
play شرکت درمسابقه انفرادی
boat rendezvous area منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
daclare تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
entry fee مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
starter's list فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
play off درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
pistol clasp قفل طپانچه نشان شرکت درمسابقه تیراندازی با طپانچه
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
boat lanes خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
products مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
participating شرکت کننده
contributor شرکت کننده
participative شرکت کننده
contributors شرکت کننده
entry شرکت کننده
participant شرکت کننده
participants شرکت کننده
nucleofuge گروه ترک کننده
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
user group گروه استفاده کننده
feeding group گروه تغذیه کننده
leaving group گروه ترک کننده
supply company شرکت تامین کننده
symposiast شرکت کننده درسمپوزیم
participant observer مشاهده گر شرکت کننده
suppliers شرکت تولید کننده
nap بهترین شرکت کننده
marathoner شرکت کننده ماراتون
supplier شرکت تولید کننده
napped بهترین شرکت کننده
napping بهترین شرکت کننده
naps بهترین شرکت کننده
activating effect of functional group گروه زیاد کننده فعالیت
computer users group گروه استفاده کننده کامپیوتر
tenderer شرکت کننده در مزایده یامناقصه
tenderer شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidder شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidders شرکت کننده در مناقصه یامزایده
walkers شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
sortie reference تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
crusaders شرکت کننده درجنگهای صلیبی
merrymaker شرکت کننده درجشن وسرور
crusader شرکت کننده درجنگهای صلیبی
olympian شرکت کننده بازیهای المپیک
area coordination group گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
air force component نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
sortie number تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
producers شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
semi-finalist شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
pentathlete شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
hurdler شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
semi-finalists شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
deathlete شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
diastereotopic group گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
attack transport ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
pacer شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
component change order دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
camper شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veterans سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veteran سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
forty niner شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
navy component نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
entrymate اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
choire-enclosure [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-screen [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
underwriter صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
pcm شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
underwriters صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
pairs مسابقه قایقهای 2نفره
quadruple scylls مسابقه قایقهای 4 نفره
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
yaght racing مسابقه قایقهای بادباندار یاموتوردار
yaghtman's anchor لنگر قایقهای بادی کوچک
parachute spinnaker بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
long odds تفاوت زیاد درمسابقه
outplay درمسابقه جلو افتادن از
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
marina لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
hole نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
last chance rule مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
marinas لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
holed نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stationed محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stations محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
shot putters شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
break bulk point نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
half century 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
brushes به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
finallist کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
brush به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
neck and neck <idiom> درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
kill off سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
business group شرکت سهامی [شرکت]
body corporate شرکت شرکت سهامی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
companies گروه
company گروه
cohort گروه
crowd گروه
mass گروه
group گروه
setting up گروه
masses گروه
concourses گروه
sets گروه
set گروه
crowds گروه
folks گروه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com